به گزارش تابناک مرکزی، وزارت صنعت، معدن و تجارت، یکی از حوزههای خبرساز دولت و مجموعههای مرتبط با آن است، به همین دلیل با احمد لطفی، نماینده سابق اراک ، خنداب و کمیجان در مجلس شورای اسلامي که سابقه فعالیت در بخش خصوصی را دارد ،گفت وگو کردیم در این گفتوگو به بازخوانی گذشته خودروسازی، آسیبها و در نهایت بهدلایل راه اندازي کمپینهایی همچون نخریدن خودروی داخلی، پرداخته ایم.
به
عنوان اولین سوال ميخواستم بدانم، تحلیل شما در خصوص مهم ترین مشکلات
و آسیبهای همراه با صنعت کشور چیست و چه ارزیابیاي در این خصوص دارید؟
یکی
از مهم ترین دغدغههایی که همیشه مد نظر ما در حوزه
صنعت بوده و هست، انجام کار بر اساس اصول علميو استفاده مناسب از
نظرات اندیشمندان دانشگاهی بوده و اگر موفقیتی نیز
به دست آمده، رمز آن در همین موضوع بوده است. این
همان چیزی است که فقدانش را در بسیاری از عرصهها حس کرده
ایم و معتقدم به دلیل عدم همراهی مدیران با اندیشههای
علميو دانشگاهی، مشکلاتی بر این عرصه تحمیل شده است.
شما
خودتان واقعا این همراهی را داشته اید؟ اگر این همکاری بوده،
منجر به چه اتفاقاتی شده است؟
هم
در دوره مدیریت در حوزههاي مختلف شهري و صنعتي و
هم در دوره نمایندگی مجلس شوراي اسلامي تلاش کردیم
کارها بر همین منوال پیش برود. در دوره هشتم مجلس شوراي اسلاميما
با رئیس محترم دانشگاه آزاد
و مسئولان وزارت علوم مينشستیم و اولویتهای استان مركزي را مشخص ميکردیم.
در دوره ای تمركز روي استان مرکزی را به پنج دانشگاه موجود
در استان بردیم. یعنی زمان اوج درگیریهایی که در
زمان رياست جمهوري آقاي احمدی نژاد ، وزارت علوم با دانشگاه
آزاد آقای جاسبی داشت، تلاش ما استفاده مناسب از فضای علميهر
دو بخش دانشگاهي بود.
در
ادوار متعددی که در بخشهای مختلف کار کردیم،
تلاشمان این بوده که طرح خاصی را در ابعاد مختلف، برای بخشهای
مختلف صنعت داشته و ضمن استفاده از اصول علمی، به نیاز جامعه و مخاطبان
هم توجه داشته باشیم
برای
خودروسازی هم طرح خاصی ارائه شد؟
ما
برای خودرو سازی ایران یک برنامه داریم. خودرو سازی ایران
فاقد برنامه است یعنی دچار بیماری است بهنام «کسب سودآوري
تحت هر عنوانی که خودروسازان مایل باشند». ميگویند ما کارگر ، کارخانه، پیمانکار
با چند صد نمایندگی داريم که در کنار صنعت
خودروسازي ارتزاق ميکنند. در حالي كه ميتوانستيم با همين
پتانسيل اگراز سال 1370 شروع به بازنگري در حوزه مديريت استراتژيك
وآينده نگري ميكرديم، خودرو
سازی ما اینقدر نباید دچار چالش ميشد. تغییر در
هر جایی یکسری مقاومتهایی دارد. اما در ایران چند
برابر مقاومت دارد. یعنی در ایران در هر تغییری صد
برابر مقاومت ایجاد ميشود.
برای
درمان بیماری اساساً باید بپذیریم که بیمار هستیم. بپذیریم که امروز
سرما خورده ایم یا دست مان درد ميکند. بیمار
تا نپذیرد که بیمار است ، راه درمانی وجود ندارد.
خودروسازیهای ما باید متوجه شوند که بیمار هستند.
وقتی شما ميپذیرید که بیمار هستید و احساس کسالت دارید
، خودتان را به دست یک طبیب متخصص ميسپارید . اگر گوش و حلق
و بینی دچار عارضه شده است به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه ميکنید.
اگر دستتان درد ميکند باید نزد
ارتوپد مراجعه کنید. چون اینها تخصص دارند. الان جامعه
ما پذیرفته است که صنعت خودرو سازی ما بیمار است ولی شركتهاي ایران خودرو
و سایپا هنوز نپذیرفته اند.
شركتهاي
ایران خودرو و ساپیا باید خود را در اختیار طبیبان
مرتبط با آن بیماری قرار دهند. اگر بدنه آنها ایراد
فنی دارد، باید متخصص بدنه را بیاورند. اگر
موتورشان ایراد دارد، باید متخصص موتور را بیاورند.
اگر قیمت شان مشکل دارد، باید بازاریاب آن را پیدا
کنند. باید از بیماری خودشان یک اسکن بهعمل آورند
. شركتهاي خودرويي ما بايد اسکنی از خودروهاي خود
انجام دهد و آن را تفکیک و بهدست متخصصین بدهد.
متخصصین ميتوانند ایرانی یا خارجی باشند. بعنوان مثال ما تیم ملی
والیبالمان که دارد موفق ميشود ، احساس کرده ایم
که ما یک بدنه ورزشي با استعداد داریم اما مربی خوبی
در ایران در حد تيمهاي جهانی نداریم . رفته ایم یک
طبیبی به نام آقای كواچ آورده ايم تا بتوانيم در مسابقات جهاني نتيجه
مطلوب بگيريم
به
نظر ميرسد خودروسازی ما توجهی به رضایت مشتری نداشته است،
نظر شما در این باره چیست؟
بحثی
بهنام رضایتمندی مشتری داریم. از سال 70 به این طرف، این رضایتمندی
مشتری دیده نشده است. در دنیا کمپانیهاي
توليدي و خدماتي ابتدا رضایتمندی مشتری را درک
و سپس بعد وارد بدنه خودشان یعنی رضایتمندی
کارکنان را درک ميکنند. بعد از وارد مرحله سودآوری
ميشوند.شركتهاي ایران خودروو سایپا ما نه رضایتمندی مشتری
را تا به حال درک کردهاند و نه رضایتمندی کارکنان خود
را. کمپین خرید نکردن خودرويداخلي در سال
1389 شروع شد. در 1390 آقایان آمدند با برنامههایی
موضوع را جمع کردند. در سال 1394 باز هم مشکل بهوجود
آمده است. اگر این عارضه را درمان نکنیم، شما ميتوانید به
طور موقت این زخم را بانداژ کنید ولی عفونت ميکند و از شاهرگ
صنعت خودرويي كشور بیرون ميزند. یا اینکه خودرو سازیها را
به کل نابود ميکند . یکی از صنایع مادر تخصصی ما، صنایع خودروسازی است. که الحمدلله
تخصص بسیار بالایی در نابود کردن صنایع مادر تخصصی
داریم.كه از جمله صنايع مادر تخصصي ما، ميتوان به كمباين سازي ايران
،آونگان اراک ،واگن پارس اراک ، هپکو اراک را اشاره كرد. در صنایع مادر
تخصصی ما یک تخصص بالايي داریم که خیلی ساده ميتوانیم آن را نابود
کنیم. در صورتیکه ميتوانستیم از اینها به صورت خیلی آکادمیک بهره
برداری علميکنیم
تحلیل
شما از این کمپینی که در ماههای اخیر مبنی بر نخریدن خودروی
تولید داخل به راه افتاده چیست؟ آیا برخورد درستی
از سوی خودروسازان با این مسئله انجام شد؟
ما
صدای مشتری داریم Voice of customer.همین کمپین نخریدن
خودرو، صدای مشتری است.اگر در ایران هر کمپینی راه بیفتد
و به آنها توهین کنیم ، جمهوریت معنا پیدا نميکند. اولین پایه یک
جامعه جمهوری این است که مردم در یک جاهایی از خودشان آلارم
نشان ميدهند و تا زمانیکه این آلارم را درمان نکنند
حتي اگر روی آن هر چه با بانداژ ظاهر را درست كنيم، باز هم این معضل
وجود دارد. شما فقط ظاهر آن را زیبا ميکنید و هیچ اتفاقی
در اصل قضیه نميافتد. اساسیترین ارکان در بازار فروش همان
جنبش نخریدن مشتری است. همان تقاضای
مشتری است که دارای تقاضاي مشخص از صنایع خودرو سازی است. مردم
ميگویند که ما یک کیفیتی را ميخواهیم که در قبال آن قیمت متعارفی
تعریف شده است. که این نرم بازار جهانی است. ما نميتوانیم یک پراید
20میلیونی تحویل مردم بدهیم که نه ایربک دارد و نه
بدنه آن دارای استحکام محكمياست و حجم موتور آن 1300 سيسي است. این
یک چیز غیر قابل تحمل است. اما این را با اصرار به مردم در مردم
قبولانده اند که شما باید این پراید 20میلیونی را سوار
شوید. چرا؟ چون در قبال آن یک تعرفه 100 در گمرک گذاشته اند
. البته این 20میلیون هم واقعی نیست و برای شما در آينده نزديك
توضیح خواهم داد
این
که بخواهیم مردم را در شرایطی قرار دهیم که تولیدات
به اصطلاح ملی ما را بخرند، شرایط مناسبی را برای صنعت رقم ميزند؟ یعنی این که مشتریان را در حالت اجبار قرار
دهیم...
اولا
چیزهایی که ما داریم اساساً تولید ملی نیستند. اینکه ما سالانه
چند میلیارد تومان به شركتهاي فرانسوي پژو و رنو ميدهیم
، اینکه تولید ملی نیست. مردم نیز وظیفه ای ندارند
بخرند. اساساً مردم نسبت به تولیدات شما نميتوانند
وظیفه ای را داشته باشند. شما بهعنوان بخش صنعتي که وارد
بخش خصوصی شده است باید وارد واقعیات جامعه بشوید.
شما نميتوانید هر کیفیتی را با هرقیمتی در بازار عرضه کنید.
انتظارات مشتری، ارزش درک شده مشتری، کیفیت درک شده
مشتری جزو رضایت مندی مشتری است. مشتری که چیز بدی را نميخواهد.
باید ابتدا مشتری خود را بشناسید بعد از موضع
بالا بیايید در موضع پایین در روبهروی مشتری بنشینید
تا ببینید که مشتری چه ميخواهد. در قسمت دوم ، شکایت
مشتری و وفاداری مشتری است. اگر شکایات مشتری را شنیدید و
آن شکایت را در دستگاه خود اعمال کردید، این
ميشود عملکرد مناسب که متاسفانه در بخشهای مختلف خودروسازی
ما دیده نميشود اما کارخانههای مهم دنیا، اصولا
روی همین اصل کار ميکنند.
شما
انتظار دارید مردم توقعات خود را كنار بگذارند و بیایند پراید 20میلیونی را بخرند
این انتظار ، انتظار غلطی است. شاید چند سال دوام بیاورد
که این زخم سر آن باز شود ولی باز ميشود.
در
برابر پیشرفتهای رقبا و تولید کنندگان برتر، خودروسازان داخلی
هم باید به پیشرفتهای جدید فکر کنند، با این همه
تحول در دنیای خودروسازی اما آیا اتفاق مناسب در خودروسازی
ما رخ داده است؟
همواره
باید نگاهی به رقبا داشته باشیم. باید ببینید که رقبای
شما چه استانداردهایی را استفاده ميکنند ، چه روشها
و چه آپشن و انتخابهایی را استفاده ميکنند، آنها كيفيت بالاتري را
معرفي كنند؛اگر بخواهید چه در بازار ایران و چه در
بازار جهانی ادامه حیات بدهید. اتفاقی که در ایران
خودرو سایپا افتاده است، این است که این آقایان رفته اند محصولاتی
را از کل جهان جمع آوری کرده اند که نقطه افول آنها در کل
دنیا ، تمام شده است. یعنی در 2000 که پراید منقضی
شده است، تازه وارد ایران کردهاند و نقطه رشد
آن شروع شده است. از آن زمانی هم که وارد ایران شده است ،
15 سال گذشته است یعنی آقایان نميخواهند بپذیرند که این محصول یک
عمر کیفی و یک عمر معیشتی دارد. این محصول اساساً یک عمر دارد.
شما تا ابد نميتوانید به مشتريان خود پراید، پژو، پیکان، نیسان وانت و غیره بدهید.
این محصولی را که شما وارد ایران کرده اید ، عمردارد
و عمر آنها در سراسر دنیا تمام شده است. یعنی شما در
واقع بعد از گذشت منحني عمر تمام شده يك محصول،آن را وارد
ایران کرده اید. به جای اینکه شما بروید و یک محصول با طراحي
روز دنيا وارد ایران کنید که نمودار رشد آن
شروع شود ، رفته اید ومنحني عمر تمام شده دنیا را
وارد ایران کرده اید. از آن زمان هم مردم ایران بهمدت
15 سال است که آن را خریداری ميکنند.
استراتژی
صنعتی ما در چرخه خودرو در ایران غلط است. شركتهاي ايران
خودرو و سایپا متوجه باشید که در این مسئله ایراد
دارید. بفهمید که به طبیب مراجعه کنید. آن طبیب هم
ميتواند ازهر گوشه از دنیا باشد. مگر ژرمنها یا ایتالیاییها
همه طراحيها را خودشان طراحي ميكنند
؟ در یک جا طراحی را خودشان
انجام ميدهند ودر جای دیگر از طراحي طراحان ديگر
استفاده ميكنند
البته
ظاهرا عوامل دیگری نیز در این موضوع دخیل هستند، مثل
همین هزینههای گمرکی روی برخی خودروها و نیز سیا ستهای دیگر...
بله،
این که عوارض وارد کردن یک خودرو این قدر بالا باشد،
قابل قبول نیست.
این
گمرکی صد در صد برای خودروسازيهاي ما، عین چرخ ویلچری
است برای بچه شما. بچه شما اگر بخواهد آرام آرام راه برود باید
10بار به زمین بخورد و شما یکبار دست او را بگیرید. ولی اگر
بار اول به زمین خورد و شما دستش را بگیرید و روی ویلچر بگذارید
و دستش را هم ببندید و بگوید که از این ویلچر تکان
نخورد، چون ممکن است زخميشود، تا آخر عمرش باید با ویلچر
راه برود. اگر گمرک مان را برداریم، عین این بوده است که ما
خودمان با دست خودمان به شركتهاي خودرويي خیانت کرده
ایم. نگذاشتیم که خودش حرکتی کند و به زمین بخورد و دستش
را روی زانو خودش بگذارد و بلند شود. یک ویلچر را
برده ایم و آن را روی ویلچر گذاشته ایم. گفته ایم که شما از جای خود
تکان نخورید به در و دیوار
نخوريد و آسیب نبینيد و ما از او نگهداری میکنیم.
ادامه
حیات چنین کارخانههایی با این شرایط کار و برخورد با مشتری را چگونه ارزیابی
ميکنید؟
با چنین روند کاری باید بگویم که متاسفانه تا 20سال آینده همه کارخانهها و صنایع خود را از دست خواهیم داد.کشورما در 20سال آینده تمام صنایع مادر تخصصي را از دست خواهد داد
در توجهی که به موضوعات و دلایل متعدد شده روی ضرورت توجه به خواست و علاقه مردم، تاکید ویژهاي داشته اید، دلیل این موضوع چیست؟
مردم ما تنوع طلب هستند. تغییر را دوست دارند. نه به هر چیزی که به ما دیکته کنند. خودرو سازيهاي ما باید به روز شوند. بنا نیست که اسم آن را عوض کنیم. باید سیستم جدید با تکنولوژی جدید ، وارد کنیم. در این صورت است که مشتری ما وفادار ميماند و همه را برای خریدن کالای تولیدی ما ترغیب ميکند. در غیر این صورت، به بیراهه رفته ایم.