ویروس کرونا چند ماهی است که شروع شده و همه کشورها را به خود درگیر کرده است. اما شیوه شیوع آن و مواجهه با آن در ایران و دیگر کشورهای پیشرفته کمی متفاوت است. با شیوع بحران در چین، دولت این کشور شهر ووهان -یکی از قطبهای اقتصادی چین- را قرنطینه کرد. تمام ورودیها و خروجیهای شهر کنترل شد. هرگونه رفت و آمد به این شهر بدون اجازه دولت ممنوع شد. مسافرت به این شهر و خروج از این شهر بهکل غیر ممکن شد. با این وجود، تا چند هفته بعد از قرنطینهی ووهان نیز شیوع بیماری در چین رشد صعودی و شدید خود را حفظ کرد. آنهم به این دلیل که بیماری تا حد زیادی پیش از قرنطینه پخش شده بود، و تا زمانی که کنترل شود نیاز به زمان بیشتری بود. نهایتا پس از چند هفته شیوع بیماری در چین کنترل شد. هر روز تعداد بسیار زیادی از افرادِ بیمار، احیا میشوند. تعداد کشتههای روزانه بسیار کمتر از هر کشور دیگری است. و همچنین تعداد کیسهای جدید شناسایی شده نیز بشدت کاهش یافته است. در مورد اینکه خود قرنطینه، تا چه اندازه در کنترل بیماری موثر بوده نمیتوان قضاوت درستی داشت.
شاید، اگر تصمیم قرنطینه در چین اتخاذ نمیشد، رشد صعودی کرونا در چین همچنان ادامهدار بود. همچنانی که قرنطینه در ایتالیا هنوز منجر به کنترل بیماری نشده است اما این را هم باید در نظر گرفت که ایتالیای بدون قرنطینه، در هفتههای آتی احتمالا بحرانیتر خواهد بود. البته، وضعیت موفقیت قرنطینه در چین و دیگر کشورها قابل مقایسه نیست. فرهنگ چینی تا حد زیادی اطاعت پذیری در قبال دولت را ضروری میداند. مردم چین تا حدی پذیرفتهاند که باید تحت کنترل دولت باشند. هنوز موج دموکراسی خواهی در طبقه متوسط چینی پررنگ نیست. مردم چین هر آنچه دولت چین بگوید میپذیرند و نسبت به آن اعتراض چندانی ندارند. سانسور گسترده اطلاعات در چین هم تقریبا بدون موجی از اعتراض مردمی همراه است. در نتیجه، دولت چین به راحتی میتواند شدیدترین ممنوعیت رفت و آمد و گستردهترین محدودیتها را برای مردم اعمال کند و مردم چین هم به راحتی آنرا بپذیرند.
اما در مورد غربیها شرایط فرق میکند. در غرب چند قرن است که مردم دموکراسی را چشیدهاند و نمیتوانند اجبار بیشتر از حد دولتی را بپذیرند. در ایتالیا همین حالا اعتراضات به قرنطینهی میلان بسیار شدید است. در امریکا بیشتر از آنکه بحث بر سر موفقیت یا عدم موفقیت قرنطینه در کنترل بحران کرونا در جریان باشد، این مسئله محل بحث است که کرونا تا چه اندازه میتواند دموکراسی را زیر سوال برده، و آزادی مردم را تحدید کند. در مورد ایران هم وضعیت به همین منوال است. گریز از اجبار در فرهنگ مردم ایران نیز تا حدودی وجود دارد و در نتیجه، نمیتوان چندان انتظار داشت که قرنطینهی شهرها مورد پذیرش مردم قرار بگیرد. اما مشکل در ایران به همین مسئله محدود نمیشود. ضعف اعمال حاکمیت در ایران، در بحران مدیریتی کشور نقش بسیاری دارد و موجب خساراتی در زمینه شیوع بیماری شده است.
دولت از ابتدا مکررا اعلام کرد که قرنطینه شیوهی مورد پذیرشی نیست و دورهاش پس از جنگ جهانی تمام شده است. اینکه دوره قرنطینه تمام شده باشد، و چین، یعنی اقتصاد دوم دنیا و ایتالیا یکی از کشورهای G7 به آن روی آورده باشند چندان جور در نمیآید. اما عدم قرنطینهی شهرها در ایران فارغ از درستی و یا غلطی آن، و بیشتر از اینکه به دوره و کارآمدی اینکار ربطی داشته باشد، بهعلت ضعف دولت در ایران دنبال نمیشود و اساسا مورد بحث هم نبوده. دولت در ایران حتی اگر بخواهد هم نمیتواند شهرها را قرنطینه کند. برعکس دولت چین که به راحتی تصمیم به قرنطینه گرفت و به راحتی این کار را انجام داد. دیگر کشورها هم تصمیمات خود را در زمینه مبارزه با شیوع این بیماری با اعمال کنترلها و نظارتهای شدید شروع کردهاند. اما در ایران قدرت دولت به قدری کم است که گروههای مختلف به راحتی میتوانند با اعمال فشار جلوی هر اقدامی را بگیرند. دولت هم بخاطر ترس از ریزش محبوبیت مجبور است که به این جوانب فکر کند. دولت در ایران نمیتواند نظارت و کنترل شدیدی اعمال کند؛ حتی در یک ماه اخیر که کشور بشدت درگیر بحران بوده است.
نه فقط قرنطینهی کامل، که حتی اعمال محدودیت گسترده هم در ایران هنوز انجام نشده؛ وزیر بهداشت هر روز از مردم فقط خواهش میکند که در خانههایشان بمانند و رئیس جمهور افتخار میکند که ادارات و اماکن دولتی و غیر دولتی تعطیل نشدهاند! اگر بنا بود که خواهش و توصیه جوابگو باشد، اساسا چه نیازی به دولت وجود داشت؟ اگر بنا بود مردم خودشان به کارهایی که درست است عمل کنند، چه لزومی بود تا دولتها از قوه قهریه برخوردار باشند؟ مسافرتها به شمال و دیگر نقاط کشور با قوت تا روزها باقی بود و همین یک مسئله تا حد زیادی منجر به گسترس و انتشار هرچه بیشتر ویروس در سطح کشور شد. اما دولت همچنان فقط به توصیهی خود برای ماندن مردم در خانهها ادامه میداد! طبق معمول، مقصر این وضعیت همچنان مردمی هستند که به توصیههای دولتی عمل نمیکنند. اما، واقعیت این است که مردم در همهجای دنیا ممکن است رفتارهای هیجانی و غیر منطقی داشته باشند و این مختص ایران نیست.
فرمانده مدیریت کرونای سطح تهران اعلام کرد اگر سطح مداخلات دولت در همینحد باقی بماند، کرونا تا پایان خرداد ادامه خواهد داشت. خسارات تداوم شیوع وسیع کرونا در سه ماه آتی برای کشور مشهود است. ضرباتی که اقتصاد کشور در این مدت متحمل خواهد شد، و مشکلاتی که برای معیشتِ مردمِ روز مزد بگیر ایجاد میشود، تنها بخشی از مشکلات جامعه در ماههای آتیاست. مهمترین چیز، جان مردم است که در معرض تهدید گسترده قرار گرفته. اگر ضعف دولت خیلیجاها صرفا خسارات اقتصادی و سیاسی داشت، حالا اگر اصلاح جبران نشود، مستقیما جان مردم را هدف قرار میدهد..