اواخر آذر ماه سال ۱۳۶۴ گردان امام حسین همراه با بسیجیان خود به مرخصی شهرستان آمد و من هم به اتفاق اعضای گردان به اراک مراجعت نمودم چند روزی در کنار خانواده بودم .
کد خبر: ۱۰۵۷۶۱۴
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۳ 22 July 2022

به نام خدا

روزی روزگاری

خاطرات غلامعباس حسن پور

قسمت چهلم

اواخر آذر ماه سال ۱۳۶۴ گردان امام حسین همراه با بسیجیان خود به مرخصی شهرستان آمد و من هم به اتفاق اعضای گردان به اراک مراجعت نمودم چند روزی در کنار خانواده بودم .

با همسرم به روستای محل تولد ایشان رفتیم سه روز در روستای کودزر بودیم که خوشبختانه آن هنگام فصل کار کشاورزی نبود .

آن سه روز خوش گذشت در زمان کار کشاورزی هر موقع به روستا می رفتم پدر خانمم مرا با خود به صحرا جهت کمک در امر کشاورزی می برد و برای من خیلی خوشایند نبود و خجالت می کشیدم که بگویم با شما به صحرا

نمی آیم در اواخر آذر ماه که از کار کشاورزی خبری نبود و کاری هم نبود چند روزی را به دید و بازدید به منزل اقوام کودزری رفته و آنها هم لطف نموده ، من و همسرم را به عنوان مهمانی پاگشا دعوت می‌کردند.

بعد از چند روز به اراک برگشتیم چند روزی هم در خدمت پدر و مادر و خانواده بودم تا اینکه مدت مرخصی تمام شد و همراه با اعضای گردان امام حسین(ع) به جبهه برگشتم آن موقع مقر لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب در پایگاهی موسوم به شهرک بدر بود .

آنجا طبق روال همیشگی در اول صبح ها به مراسم صبحگاهی و بعد پیاده روی و دو گروهی استقامت و سپس نرمش و صرف صبحانه و احیانا کلاسهای علوم نظامی و مواقعی نیز کلاس های عقیدتی و یا به تمرینات عملیات نظامی می پرداختیم ماموریتی به گردان امام حسین محول شد .

رفتیم در جزایر مجنون عراق که لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب در آن جا خط پدافندی داشت و پایگاههای شناوری در روی آب به عنوان کمین احداث شده بود ، در هر پایگاه یک گروهان مستقر شدیم این پایگاه های شناور با خشکی جزیره حدود یک کیلومتر فاصله داشتند .

طبق پیش بینی انجام شده از جاهایی که امکان داشت عراقی ها از آنجا به جزیره نفوذ کنند پایگاه های شناور احداث کرده بودند تا رزمندگان بتوانند قبل از اینکه یگان های رزمی عراقی به جزیره برسند با کمین های ما درگیر شوند تا نیروهای مستقر درجزیره بتوانند با آمادگی بهتری حمله عراقی ها را دفع نمایند .

سنگر فرماندهی محور و گردان امام حسین در داخل جزیره قرار داشت و در آنجا برادران کاوه نبیری که در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید ،حاج اسماعیل نادری ، رضا رحیمی و جواد محمدقلی که بعد ها به شهادت رسید مستقر بودند این عزیزان هر از چند گاهی به پایگاه های شناور سرکشی کرده و وضعیت ما را جویا می شدند پایگاهی که ما در آن بودیم از اتصال پل های کوثری به مساحت حدود دو هزار متر مربع ساخته شده بود و در گوشه های آن پایگاه با گونی های خاک سنگر های نگهبانی ساخته بودیم. شبها در آن سنگر ها نگهبانی داده و حرکات دشمن را رصد می‌کردیم . وسیله ارتباطی ما با جزیره بی سیم پی آر سی ۷۷ و قایق موتوری بود .

در یکی از شبها باد شدیدی وزیدن گرفت و به پایگاه ما آسیب فراوان وارد نمود   تمام اعضای حاضر در پایگاه تا دو روز مشغول مرمت پایگاه شناور بودیم .

مدتی که در آنجا مستقر بودیم برادران بسیجی با استفاده از تله موش، مرغابی شکار می کردند و مرغابی ها را ذبح نموده و با حرارت چراغ خوراک پزی کباب کرده و با اشتهای وصف ناپذیری میل می نمودند بعد از مدتی ماموریت گردان ما در آنجا به پایان رسید و به شهرک بدر برگشتیم و به مرخصی شهرستان آمدیم

خاطره ادامه دارد..

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار