محمد
روایت میکند: بزرگترین برادرم عبدالله امینی است که 80 سال دارد و
کوچکترین برادرم حسن امینی بود که در سن 55 سالگی از دنیا رفت. من دومین
فرزند خانوادهام که 65 سال از حاج احمد کوچکترم. از روزی که حاجی بهعنوان
پدر وارد خانهمان شد، تا به امروز به یاد ندارم مریض شده باشد. این سال
های اخیر آن هم به خاطر کهولت سن، از قدرت شنواییاش کم شده و در این یکی
دو سال اخیر در یادآوری برخی خاطرات گذشته دچار مشکل شده است؛ با این حال
هنوز هم خاطراتش از دوران جوانی و میانسالی را با جزئیات تعریف میکند.
او
که تغذیه حاج احمد را سالم و ساده میداند، ادامه میدهد: با وجود اینکه
نزدیک به یک و نیم قرن از زندگیاش میگذرد، خوب غذا میخورد و با هر وعده
غذاییاش یک نان کامل میل میکند. بیشتر عمر شبها شام سبک (و بیشتر نان و
ماست) خورده و به قدری سالم است که تا ماه رمضان دو سال گذشته تمام
روزههایش را گرفته بود. همچنین بسیار کم اتفاق افتاده که به پزشک مراجعه
کند. تنها یک مرتبه آن هم برای رفع مشکل آب مروارید، تحت عمل جراحی جزئی
قرار گرفته است. در حالی که من بهعنوان فرزند خوانده او بیشتر از یک سال
است که در طول هفته چندین مرتبه دیالیز میشوم و به اندازهای که او حوصله
بازی با کودکان و نوهها را دارد نمیتوانم برایشان وقت بگذارم؛ به همین
دلیل هر کسی که برای نخستینبار با او برخورد میکند باورش نمیشود که او
135 سال دارد.
راز نوع دوستی