ماهبانو صالحنژاد /
اشاره: شاید به نظر کمی دیر و کمی نامطمئن بیایند و هدفشان برایمان نامعلوم باشد، اما چند صباحیست حواس برخی مسوولان قوه قضاییه و البته برخی فعالان حوزه شهری و اجتماعی به ساحلی که از دست «خزر» رفته، جمع شده است. شهرکها و گاهی ملک شخصی فردی که تمام خط ساحلی خزر را در غرب استان مازندران و گیلان تصاحب کردهاند و برای رسیدن به تماشای گوشهای از ساحل خزر در این نواحی باید با بسیاری کوچههای بستهشده و دروازههای بلند و پرادعا بجنگی یا از همهشان بگذری و در راهباریکهای به دیدار خزر بروی. با دلتنگی خزر برای مردم و ساحلش چه باید کرد؟
*از منظر علم و تحقیق
بررسیهای زمینشناسی نشان میدهد که از حدود هشت هزار سال پیش، آب دریای خزر در حال پسروی بوده است. با وجود پیشرویهای موضعی، در مجموع این پسروی تاکنون ادامه یافته و از پای کوهها به ساحل کنونی رسیده است. از اینرو جلگههای جنوبی دریای خزر محصول همین پسروی آب دریای خزر محسوب میشوند.
مطابق بررسیهای مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر، پایینترین سطح آب دریای خزر در چند سده اخیر، در سال ۱۳۵۷ اتفاق افتاده است. بر اساس دادههای ارایهشده توسط این مرکز، سطح آب این دریا در سال ۱۳۵۷ برابر منفی۱۲/۲۷ متر بوده است. این ارتفاع برای دریای خزر پایینترین سطح ارتفاعی بوده که در طول پانصد سال گذشته تا آن زمان به ثبت رسیده است.
در چند دهه اخیر این پسروی آب دریا با پیشروی ساخت و سازهای غیرمجاز در ساحل این دریا همراه شد. با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و در هنگامه فقدان نظارتی قانونمند، هرج و مرجی در اشغال سواحل یا آنچیزی که در قانون «اراضی مستحدث» نامیده شده بود، پیش آمد. پیشروی ساخت و سازها در اراضی مستحدث نه فقط مناظری چشمآزار پدید آورد، بلکه حق استفاده عموم از ساحل یعنی «حقِ بر ساحل دریا» را به چالش گرفت.
بعد از این تاریخ، سطح آب این دریا از دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ به سرعت شروع به بالا آمدن کرد و تا سال آبی ۱۳۷۴ – ۱۳۷۵ حدود ۵/۲ متر بر ارتفاع آن افزوده شد. در جریان این پیشروی سریع، خرابیهای بسیار در سواحل این دریا پدید آمد. اکنون مرکز مطالعات و تحقیقات دریای خزر وابسته به وزارت نیرو هشدار میدهد که آب دریای خزر در طول سالهای اخیر به سرعت در حال پسروی است. این مرکز در پایان سال آبی ۱۳۹۳ – ۱۳۹۴ که از مهر سال ۱۳۹۳ تا مهر ۱۳۹۴ را در برمیگیرد، یعنی در آخرین گزارش سالانه خود میگوید میانگین تراز آب دریای خزر در سال آبی ۱۳۹۳ – ۱۳۹۴ برابر منفی۸۹/۲۶ متر ثبت شده است که نسبت به سال آبی قبل ۲۲ سانتیمتر و نسبت به دو سال قبل ۳۰ سانتیمتر کاهش ارتفاعی نشان میدهد.
به عبارت دیگر اگر سطح آب این دریا در سال آبی ۱۳۹۲ – ۱۳۹۳ تنها ۸ سانتیمتر پایین افتاده، در سال آبی ۹۳ – ۹۴ این مقدار به ۲۲ سانتیمتر رسیده است. همین مرکز در سالهای قبل از آن نیز گزارش داده بود که دریای خزر به طور مستمر در حال پسروی بوده است. اگرچه این مرکز اعلام کرده است که با وجود کاهش ۲/۱ متری سطح آب دریا در دو دهه اخیر هنوز سطح آب این دریا نسبت به سال ۱۳۵۷ به میزان ۳/۱ متر بالاتر قرار دارد، لیکن سرعت پسروی دریا میتواند دوباره همان مسایل پیشین یعنی زمینه تصرف اراضی مستحدث ساحلی این دریا به مثابه یک فضای عمومی را توسط افراد حقیقی و حقوقی فراهم کند.
*غم دوباره دریای خزر
با توجه به ارزش تفریحی وگردشگری سواحل دریای خزر برای عموم شهروندان از یک سو و خطر روزافزون تصرف و تعرض به حریم دریا به مثابه حریم اکولوژیکی آبزیان از سوی دیگر، پرسش اصلی این است که در فاز فرایند پسروی کنونی این دریا، چه باید کرد تا مسایل پیشین تکرار نشود؟
«قانون اراضی مستحدث و ساحلی» در جهت ساماندهی اراضی ساحلی و از جمله اراضی ساحلی شمال کشور در زمینه ساخت و ساز و حفاظت از منابع ساحلی، در تابستان سال 1357 به تصویب مجلس شورای ملی وقت رسید و در آن به نکات مهمی توجه شد که اگرچه با توجه به گذر زمان و شرایط حاد امروزی، مستلزم بازنگریست اما بر رعایت همان قانون نیز اگر ارادهای وجود داشت یا داشته باشد، همین امروز نیز از ارزش و اعتبار زیادی برخوردار بوده و میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف نماید. این قانون، تنها قانون جامعی است که برای اراضی ساحلی تاکنون وضع شده و هماکنون نیز به قوت خود باقیست.
*اراضی مستحدث؟!
اصطلاح «اراضی مستحدث» نخستینبار در قانون «قانون اراضی مستحدث و ساحلی» به میان آمد. قانونگذار در میانه دهه 50 بر این تصور بود، که البته تصورش چندان نادرست نیز نبود، که در آبهای ایران در آن سالها، این فقط دریای خزر است که در حال عقبنشینی و برجای گذاشتن اراضی جدید است که در این قانون به آن «اراضی مستحدث» یا همان اراضی و خشکیهایی که از عقبنشینی دریا برجای میماند، گفته میشد. اراضی مستحدث عبارت است از زمینهایی که در نتیجه پایین رفتن سطح آب یا هر نوع جریان آب در کرانههای دریا و دریاچهها و جزایر یا در نتیجه پایین رفتن آب یا خشک شدن تالابها ظاهر و یا ایجاد میشود.
شاخصهای تعیین اراضی مستحدث در آییننامه اجرایی که پس از 33 سال در سال 1387 به تصویب هیات وزیران رسید، به شکل زیر تغییر کرد: زمینهایی پایینتر از «حد بستر» که در نتیجه پایین رفتن سطح آب یا هرنوع جریان آب در کرانههای دریا و دریاچهها به استثنای دریاچه ارومیه و یا در نتیجه پایین رفتن آب یا خشک شدن تالابها به استثنای مرداب و برکه طبیعی ظاهر و ایجاد شده یا خواهد شد. بدین ترتیب پس از تاریخ تصویب این آییننامه و تعریف جدید، اراضی مستحدث به همه زمینهای کناره دریای خزر گفته میشود که در زیر «حد بستر» قرار گرفته باشند.
حد بستر کجاست؟! آخرین نقطه پیشرفتگی آب تالابها و دریاچههای موضوع این آییننامه که در یک دورە زمانی معین براساس دادههای ثبتشده موجود ظرف سه سال از تاریخ ابلاغ این آییننامه توسط وزارت نیرو تعیین میگردد. وزارت نیرو موظف شد تا ظرف سه سال تعیین کند که بالاترین نقطه بالقوه پیشروی آب دریای خزر تا کجا میتواند اتفاق بیفتد.
*حریم دریای خزر؛ ثابت یا متغیر؟!
حریم دریاها در همهجای جهان از طرف دولتها تعیین و حفاظت میشوند. چراکه این حریم به مثابه یک عرصه عمومی، نه فقط برای شهروندان یک کشور حق بر ساحل دریا بهوجود میآورد بلکه بهعنوان میراث اکولوژیکی، عرصه حریم برای حیات تجدیدپذیر آبزیان این دریا نیز محسوب میشود.
در واقع حریم دریا نقطه عزیمت برای حفاظت از دریا و حقوق انسان و حیات تجدیدپذیر آن است. پرسش این است که حریم دریای خزر چه پهنهای را باید دربر بگیرد؟ این پرسش به ویژه امروز از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا پرسش مهمتری نیز پیش روی ما میگذارد و آن این است که آیا با توجه به حرکت پسروی آب دریای خزر باید حریم این دریا را همانگونه که تقریبا تمام مجریان تصور میکنند به صورت یک عرض ثابت و غیرقابل تغییر در نظر گرفت؟ یا این که متناسب با پسروی دریا، به عرض حریم تعیینشده از زمان تصویب قانون افزوده میشود؟
در قانون ما در ابتدا عرض ثابتی را برای حریم دریای خزر در نظر گرفتهاند ولی بلافاصله تاکید کردهاند که بعد ازتصویب این قانون هر مقدار خشکی که در اثر عقبنشینی دریا به اراضی مستحدث اضافه میشود باید به عرض حریم افزوده شود. متاسفانه امروزه تمام مسوولین به دلیل عدم توجه دقیق به متن صریح قانون و روح آن با وجود عقبنشینی مستمر در سالهای اخیر، باز هم از عرض 60متری حریم
سخن میگویند.
*حریم 60 متری و ضوابط آن
در قانون اراضی مستحدث ضمن آنکه گفته شده پهنه حریم 60 متری دریا به هیچوجه قابل تملک نیست، در آن تنها احداث ساختمان دولتی و آن هم ساختمانهایی ضروری که جنبه اختصاصی نداشته باشد و با رعایت آییننامه اجرایی قانون مجاز است.
متن قانون؛ «ایجاد اسکله برای دسترسی به دریا به منظور استفاده از تاسیسات تفریحی ساحلی یا تعمیرگاه دریایی متعلق به بخش خصوصی براساس طرحی که برحسب مورد و توسط وزارت اطلاعات و جهانگردی با وزارت راه و ترابری پیشنهاد و به تصویب وزارت کشاورزی و منابع طبیعی میرسد با اخذ اجارهبها مجاز میباشد».
*دسترسی به دریا و سواحل آن
خط ساحلی یعنی خط تلاقی آب دریا با خشکی، تنها مکانی روی کره زمین است که در آن هیدروسفر یا آبکره، آتمسفر یا هواکره و لیتوسفر یا سنگ کره با هم تلاقی میکنند. این تلاقی خاص با تمام معجزات درونش، مکانی منحصربهفرد برای بهرهبرداری و ساخت دنیایی جدید محسوب میشود.
در همهجای جهان دولتها به میزان معینی از پهنه ساحلی در سرزمین را برای استفاده عموم تصاحب میکنند؛ یعنی همان حریم دریا، تا همه شهروندان بتوانند از آن بهره ببرند و ساختوساز در آن مستلزم رعایت حقوق تمامی شهروندان و کاربریهای مناسب مردم کشور و نه تنها عده خاصیست. بنابراین دسترسی به ساحل برای عموم نیز یکی از حقوق شهروندی برای تمام شهروندان یک کشور محسوب میشود؛ حق ما بر ساحل دریا.
امروز اما نگهبانانی حقبهجانب که تفهیمشان کردهاند که خط ساحلی حداقل در این طول تحت پوشش ایشان، ارث پدری عدهای یا فردی است، جلو ورود مردم ما را به خط ساحلی خزر میگیرند. بدتر از آن شهرکهایی هستند که بهصورت رسمی و با تابلوی ارگانی از دولت، جاده پلاژ را تصرف کردهاند و حتی دور زدن جلویشان، عدهای را عصبانی میکند.
*واقعیت تلخ محلول در آب شور خزر
تمام این نوشته میخواهد فریاد کند که برای حفاظت از ساحلی که سهم مشترک دریای خزر و آدمهایی که عاشقان ساحلش هستند، از خاطره و مهتاب است، قانون هست و تاریخچه و علم و تحقیق و دلیل و مدرک هست و فقط هیچکس دادرس این سهم نیست. هیچکس نمیخواهد حتی نگاهی بیاندازد که بر سر مردمی که میبینند حتی بر ساحل شهر خودشان نمیتوانند قدمی بردارند، چه میآید از احساس محق بودن شهروندی. هیچکس نمیتواند بر آدمهایی که بر ساحل خزر، شبیه جایی از بهشت خدا و ملکی از قوانین شیطان تکیه بر تخت غرور زدهاند، فریاد کند که: «آی آدمها که بر ساحل نشسته، شاد و خنداناید، یک نفر برای این آب دارد میسپارد جان، یک نفر دارد که دست و پای دایم میزند. آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن، آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید که گرفتستید دست ناتوانی را،.. در چه هنگامی بگویم من؟ یک نفر بر این آب دارد میکند بیهوده جان قربان! آی آدمها که بر ساحل، بساط دلگشا دارید،.. یک نفر در آب میخواند شما را..».