پیادهراه کردن خیابان بوعلی باعث شده که بودن و یا نبودن دستفروشان به مسئلهای اساسی بدل شود و یکی از بحثهای داغ مجامع اقتصادی را به خود اختصاص دهد.
به گزارش فارس، پیادهراه خیابان بوعلی با تمام فراز و نشیبهایی که داشت به زودی و همزمان با دهه فجر انقلاب اسلامی به طور رسمی افتتاح خواهد شد.
اما مسئلهای که این روزها اذهان را درگیر میکند، وجود دستفروشان در این خیابان است. آیا این دستفروشان، خیابان بوعلی را از اهدافی که برای آن تعریف شده دور میکند؟
بدون تردید یکی از مهمترین اهدافی که باعث شد هزینه سنگینی برای پیاده راه کردن خیابان بوعلی صورت گیرد، گام برداشتن به سوی تقویت گردشگری پایتخت تاریخ و تمدن ایران بوده است. اما آیا وجود دستفروشان در این خیابان به این هدف خدشه وارد میکند؟
در درجه اول باید اذعان کرد که مراکز خرید و بازارهای محلی یکی از جاذبههای گردشگری محسوب میشوند و به همین دلیل است که در مناطق گردشگری شاهد مراکز متعدد خرید هستیم. اما دستفروشان میتوانند به چهره گردشگری شهر خدشه وارد کنند و اهداف متعالی که برای یک منطقه تعریف شده است را با انحراف مواجه سازند. البته امکان تحقق موارد خلاف قانون زیر پوشش دستفروشی امکانپذیر است که همین امر ساماندهی این بخش از جامعه را ضروری میکند.
ساماندهی دستفروشان بارها در دستور کار مسؤولان شهری قرار گرفته است، اقداماتی از جمله تعریف مکانی برای آنان که اغلب ناموفق بودند، زیرا دستفروشان حاضر نیستند، پر رفت و آمدترین مکان شهری را از دست بدهند. به همین دلیل توافق نانوشتهای بین مسؤولان و آنان صورت گرفته و طبق آن بساطها در دو نوبت ظهر و شب پهن میشود؛ این توافق بهترین راهکاری بوده که تا کنون به دست آمده و چند سالی است که اجرا میشود.
اما امروز پیاده راه کردن خیابان بوعلی و حفظ جایگاه آن بیش از گذشته ساماندهی آنها را ضروری میسازد، اتفاقی که باعث شده چند پیشنهاد به میان بیاید. اتاق اصناف همدان معتقد است که پهن کردن بساط دستفروشان باید به یک نوبت در روز تقلیل یابد و تنها شبها این اتفاق روی دهد. از سوی دیگر مسؤولان مدیریت شهری به طور غیر رسمی از جابجایی این دستفروشان به خیابان تختی سخن میگویند.
برای اجرا کردن همه این موارد واقعیتهایی وجود دارد که این ساماندهی را مشکل میکند، پیادهراه شدن خیابان بوعلی برای دستفروشان که وجب به وجب خیابان بوعلی را میان خود تقسیم کردند و بنا به شایعاتی که برخی از آنان تأیید میکنند و عدهای نیز تکذیب، مکان بساطشان را با یکدیگر معامله میکنند و قیمتهایی را نیز در نظر گرفتند؛ توافقات نانوشته از استواری بیشتری نسبت به قوانین مکتوب برخوردار هستند.
هرچند روی کاغذ همه ادلهها و قوانین نشان از این دارند که باید خبری از دستفروشان نباشد، اما مسؤولان به راحتی نمیتوانند این افراد را از صحنه کنار بزنند، چراکه محکمترین پاسخی را که دریافت میکنند این خواهد بود که چه شغلی را برگزینیم؟ این سؤوال وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکنند که برخی از دستفروشان نیروهای تعدیل شده واحدهای صنعتی و یا کارگران ساختمانی هستند که به دلیل رکود برای امرار معاش چارهای جز دستفروشی ندارند.
البته در این میان هستند واحدهای صنفی که از این فرصت استفاده یا اگر بخواهیم بهتر بگوییم سوء استفاده میکنند و اجناسی که در داخل فروشگاهها به فروش نمیرود را به وسیله همین دستفروشان، در خیابانها بساط میکنند.
از همین رو به نظر میرسد که بودن یا نبودن دستفروشان مسأله سادهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. بلکه تبعات وسیع اقتصادی و اجتماعی به دنبال دارد که به نظر میرسد پیشنهاد یک نوبته کردن حضور دستفروشان در خیابان بوعلی در شبهنگام به دلیل اینکه میتواند جنب و جوشی نیز برای شبها ایجاد کند، راهکار کوتاهمدتی است تا بالاخره گره از اقتصاد و صنعت استان باز شود و رکود رخت بربندد.