آموزشهای فنی و حرفه ای حلقه زرین در زنجیره اشتغال پایدار (بخش سوم)
آموزشهای فنی و حرفه ای حلقه زرین در زنجیره اشتغال پایدار
(بخش سوم)
آموزش ها و مهارت های فنی و حرفه ای کلید طلایی اشتغال: در دنیای امروزی به فردی که آشنایی با کامپیوتر نداشته باشد لفظ بیسواد استفاده می شود. هرچند آشنایی به این فناوری خود جزیی از مهارتهای آموزشی فنی و حرفه ای میباشد ولی بایستی از واژه "هر فرد فاقد مهارت بیسواد است"بهره گیری شود. پیشرفت وگسترش صنعت و پیچیدگی تجهیزات، کاربران و اپراترهها و فعالات صنعت و افراد جویای کار را برآن میدار تا مهارت و آشنایی لازم کار و بکار گیری این تجیزات را یاد بگیرند. با توجه به هزینه های بالای درخواستی از سوی شرکتهای تولید کننده و موسسه های آموزشی برای شرکت در دوره های آموزش و محدودیتهایی از قبیل مجوز برگزاری، مکان برگزاری، محدودیت زمانی و غیره، بهترین و نزدیکترین دالان رسیدن به مهارت های لازم، شرکت در دوره های مهارتی سازمان آموزش فنی و حرفه ای که سیاست و اهدافش بر این اساس پایه گزاری شده است، میباشد.
یک مشکل: چرا آموزشهای مهارتی گمنام برای افراد عام بخصوص افراد جویای کار است و رغبت لازم برای شرکت در دوره های پر ارزش مهارتی را ندارند؟ در اواخر دهه پنجاه فعالیت صندوق کارآموزی، که الآن تخت عنوان سازمان آموزش فنی و حرفه ای به کار خود ادامه میدهد، شناخته تر و فعالیت مؤثر تری داشت. این امر در دهه شصت و هفتاد شکل فعالتری به خود گرفت حتی در دوران هشت سال جنگ تحمیلی با توجه به در اختیار داشتن تجهیزات و ماشین آلات کامل و پیشرفته، دوشادوش صنایع دفاعی فعالیت چشمگیری داشت. در آن زمان کادر بخصوص مسولان این نهاد از ذات خود سازمان بوده و از اساس و اهداف سازمان که پرورش نیروی کار(کارگر نیمه ماهر و ماهر)مورد نیاز بازار کار و صنایع و جویای کار بودند، آشنایی کافی داشتند و قطار فعالیت این نهاد در این مسیر حرکت داشت و از کارهای حاشیه ای و سیاسی بازی بدور بود. هر چند آن زمان نیروهای فعال این سازمان از تحصیلات بالایی برخوردار نبودند ولی از بعد فنی و مهارتی غنی ترین نیروی سازمانهای فعال جامعه بودند. بدور از حاشیه سازی های جامعه و سیاست بازی مسؤلان رده ای و بخصوص پارلمانی ها، با علاقه وافر و خستگی ناپذیر انجام وظایف میکردند. حتی در انتصابات برحسب شایسته سالاری و برابر رتبه بندی نیرو تصمیم گیری میشد که منجر به بالا بودن راندمان کاری مجموعه در آن زمان میشد. از آمار سازی و مدرک گرایی این زمانه خبری نبود.لاکن انتصاب های سیاستی، عدم توجه به رتبه بندی و شایسته سالاری نیروی در اختیار، سفارشاتی مسؤلان بخصوص سیاسی و پارلمانی و از این موارد، حرکت قطار مهارتی را از مسیر انحراف داده و باعث گمراهی در اهداف اصلی شده است. گماردن افراد فاقد تخصص و ضعیف و عدم آشنایی به سیاست و اهداف والای سازمان در رأس امور، منجر به دلسردی نیروی کارآمد، نارضایتی مجموعه ای بخصوص مجموعه های کوچک(مراکز آموزشی)، روی آوری به اعمال قدرت مسؤلیتی و درنهایت آمار سازی و گمنام شدن آموزشهای مهارتی شده است. گمنامی آموزشهای مهارتی به اندازه مدرک گرایی در جامعه مهم و در بیکاری و افزایش نرخ جمعیت بیکار تأثیر مستقیم دارد.(ادا
باسلام، نکات مهمی را اشاره کردید ،اگر مسئولان ببینند. 
