بلوغ فکری شهروندان و رعایت حقوق شهروندی

کد خبر: ۱۵۸۳
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۰ 29 January 2015
بابک توتونچی در مازندشورا، آورده است: ازنظر حقوقی شهروندی به مقرراتی نیازمند است که رابطه اداری، حقوقی، مالکیت و خانوادگی را در بر بگیرد و سامان بدهد. اما افراد هم نسبت به هم حقوق و مسئولیت هایی دارند و آن کسانی که به حقوق یکدیگر احترام می گذارند و به مسئولیت هایشان نسبت به شهر و اجتماع عمل می کنند، شهروند می گویند.

در تعاریف کارشناسانه ای که در مجامع علمی از شهروند مطرح می شود، به کسی که در شهر زندگی کند شهروند می گویند، در صورتی که آن فرد شهرنشین است. وقتی پسوند «وند» به شهر اضافه می شود حاکی از حقوق و مسئولیت هایی است که به آن شخص یادآور می شود و در قانون هم پیش بینی و تدوین شده اند. از نظر حقوقی شهروندی به مقرراتی نیازمند است که رابطه اداری، حقوقی، مالکیت و خانوادگی را در بر بگیرد و سامان بدهد. اما افراد هم نسبت به هم حقوق و مسئولیت هایی دارند و آن کسانی که به حقوق یکدیگر احترام می گذارند و به مسئولیت هایشان نسبت به شهر و اجتماع عمل می کنند، شهروند می گویند.

در برخی از کشورها حقوق زندگی و مسائل معیشتی و رفاهی بین روستا و شهرها یکی نیست و نمی شود همه را به یک عنوان خطاب کرد. همان طور که به کسانی که در کیش زندگی می کنند کیش وند می گویند چون حقوق و مسئولیت هایشان تعاریف خاصی دارد. پس افراد زمانی شهروند می شوند که بتوانند در جامعه حقوق یکدیگر را بشناسند و رعایت کنند و روابط شان با دولت و دستگاه های دولتی با یک قانون مدنی تنظیم شده باشد. پس آموزش های لازم رسمی و غیررسمی در این زمینه به افراد داده می شود. آموزش رسمی مدارس و دانشگاه ها به شکلی که وقتی فرد به اجتماع وارد می شود بتواند با آن آموزه های تئوری زندگی کند. آموزش های غیررسمی هم مثل فرهنگسراها و سراهای محله که در آنها کلاس هایی درباره نحوه زندگی امروز برگزار می شود و به افراد آموزش می دهند. گاهی افراد با برخی باورهای اجتماعی، قومی و قبیله ای رشد می کنند که بعضی از آنها توسط کارشناسان به روز نمی شوند. این به روزرسانی باید توسط شهرداری ها تحت نظر وزارت کشور و دولت در فرهنگسراها انجام شود که آشنایی با حقوق و مسئولیت های شهروندی است.

برخی از این آموزش ها را می توانیم به صورت سرفصلی اشاره کنیم. زندگی ما در شهر اولویت بندی دارد. آلودگی آب و هوا از معضلات اصلی زندگی ما است. حس حقوق شهروندی ما در مورد اساسی ترین مسائل امروز به شهروندان می گوید که حتما باید از وسیله نقلیه عمومی استفاده کنند. اگر افراد این کار را انجام دهند به معنای حفظ حقوق شهروندی دیگران است اما اگر دولت مردم را به این کار اجبار کند و طرح زوج و فرد بگذارد با حقوق شهروندی منافات دارد چرا که فرد هزینه کرده و خودرو تهیه کرده و می خواهد از آن استفاده کند. اگر خود او و بلوغ فکری و شعور اجتماعی او باعث درک حساسیت ها شود و خودخواسته از برخی حقوق خود صرف نظر کند به نفع برخی از دیگر حقوق خود، این رعایت شهروندی و حقوق شهروندی است. اما اگر دولت آن را ضابطه مند کند در بعضی جاها با حقوق شهروندی منافات پیدا می کند.

نمونه دیگر به فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیت های اجتماعی برمی گردد. فرد باید اول از جامعه به صورت کامل فهم داشته باشد و فعالیت های اجتماعی و گروهی را بشناسد. ما بسیاری قوانین مدنی داریم که به نفع مردم و کارهای گروهی است و اینها فراموش شده اند. عده ای چون این قوانین را نمی دانند می روند کار گروهی را که از سیطره قانون خارج است انجام می دهند و این مشکل را ایجاد می کند. اما می شود این کارها را در چارچوب قوانین فعالیت های اجتماعی انجام داد و نتیجه بهتری گرفت.

مشارکت فعال در امر گروهی و اجتماعی مانند تشکل هاست. یک بخش دیگر حقوق شهروندی است. مثلا فرد وارد تشکلی می شود که زباله را از محیط زیست جمع می کنند. ریختن زباله با حفظ حقوق دیگران منافات دارد، برای این که افراد یاد بگیرند که نباید زباله بریزند باید در این گروه ها شرکت کنند. یا نمونه دیگر تشکل هایی است که برای معضلاتی چون اعتیاد کودکان و بیکاری و زنان سرپرست خانوار پیش می آید. این مشکل فرد مختص آن افراد نیست و نادیده گرفتن آن باعث می شود که عمومیت پیدا کند و جامعه بیمار شود. پس افراد توانمندتر باید به صورت جمعی مقابل این معضلات قرار بگیرند و جلوی ضایع شدن حقوق عده ای را بگیرند تا حقوق خودشان هم در بحث امنیت و معیشت تأمین شود.

حقوق شهروندی به طور خلاصه بخشی از حقوق اساسی است که در قانون اساسی هر کشور شکل ملی به خود می گیرد و فقط شامل حال شهروندان خاص همان کشور می شود. مثل حقوق مشارکت سیاسی. حقوق شهروندی مسئولیت های اجتماعی، فردی و دولتی را دربر می گیرد. نمونه مسئولیت های اجتماعی شهروندانی هستند که به طور داوطلبانه با امکانات و تخصص خود در سازمان های مردم نهاد، انجمن ها و NGO ها عضویت دارند و فعالیت می کنند و در اجتماعات و نشست ها و جاهایی که اختلاف وجود دارد سعی در حل اختلاف دارند. شورای حل اختلاف مردمی می تواند باعث شود که مردم به اتفاق مسئولان مشکل شهروندان را حل کنند و این به نوعی مشارکت مدنی مردم در مسائل قضایی و دادگاهی است. یعنی قبل از این که پرونده زیر دست قاضی برود مردم به دنبال حل مشکل باشند. همچنین طرح پروژه های اجتماعی از سوی مردم نمونه دیگر مسئولیت اجتماعی است. اما طرح این مسائل یک طرف است و تصویب آنها توسط دولت مسأله دیگری است. گاهی مردمی برای محله خودشان طرحی به شهرداری ارایه می کنند و می بینند که برای تصویب و اقدام آن راه طولانی است. باید ساز و کارهای اداری موازی و هم ردیف با فعالیت های مدنی مردم تقویت شود. یک بُعد اهمیت اجتماعات محلی و نهادهای مردم نهاد و تشکل های غیردولتی از این جهت است که نهادی که مدیریت آن توسط مردم باشد می تواند با ارایه رفتارهای جدید و الگوسازی های جدید در عرصه تولید مفاهیم جدید نقش داشته باشد. ممکن است در جامعه ای چیزی که حقوق مردم و هنجار است در جامعه دیگر ناهنجاری باشد پس بهتر است خود مردم وارد عرصه مفاهیم بنیادین و جدید حقوق شهروندی شوند و آنها را تولید و به دولت و دانشگاه ها ارایه کنند. اگر اینطور باشد دیگر کسی جرأت ندارد به چنین جامعه ای جهان سوم بگوید.

مسئولیت های فردی مثل رأی دادن است. شرکت در انتخابات جوامع دموکراتیک مثل پس انداز کردن برای حقوق شهروندی است اما باید بدانیم که در کجا پس انداز می کنیم. آیا پول مان را در یک موسسه بی نام و نشان می گذاریم یا در یک جای معتبر. اگر افراد به کسانی که می شناسند رأی بدهند موفق اند اما اگر به افرادی که نشناسیم رأی دهیم معلوم نیست چه اتفاقی می افتد. حق رأی ازجمله مسئولیت های شهروندان است و در عین حال برایشان یک امتیاز هم به حساب می آید. در جلسه ای که رئیس جمهوری یا وزیر پیشنهادی او حضور داشته باشند شهروندی که رأی نداده نمی تواند از عملکرد آنها سوال کند اما کسی که رأی داده می تواند سوال کند. همچنین یکی از حقوق شهروندان این است که قبل از رأی گیری اطلاعات درست و بیوگرافی حقیقی نامزدها به اطلاع شان برسد.

همکاری با ارگان های نظامی مثل ارتش از مسئولیت های شهروندی است. وقتی جنگ شود اینها زیر پرچم هستند و مردم هرکسی که توانایی داشته باشد به جنگ می رود. در زمان صلح نیز مردم باید کسانی را که جان بر کف هستند تجلیل کنند و به جای این که خوف و ارعاب در دل مردم باشد، جو مهر و محبت بین آنها برقرار باشد. همیاری با پلیس در دستگیری مجرمان هم میزان جرم را کم می کند و از مسئولیت های شهروندان است. نباید ملت مامور مخفی شوند بلکه باید به صورت آشکار با آن همکاری کنند. همچنین به صورت آشکار حافظ محیط زیست باشند. کسی که خود را حافظ محیط زیست می داند نمی تواند زباله تر و خشک را جدا نکند یا با خودرو تک سرنشین به خیابان برود. اگر مردم این آموزش ها را ببینند میزان آلودگی و جرم کاهش چشمگیری پیدا می کند.

افراد باید به قوانین احترام بگذارند و اگر نقصی در قانون دیدند به قانون گذار اطلاع دهند چون کرامت شهروندی ما بالاتر از آن است که قانون پر نقص داشته باشیم. افراد باید خودشان درستکارانه و صادقانه مالیات را پرداخت کنند.

در مقابل دولت هم مسئولیت هایی دارد که می توان از خرج کردن درست مالیات در جای خود، حفاظت از جان و مال و حقوق و امنیت مردم توسط پلیس و آتش نشان و هلال احمر، مجهز کردن دستگاه های مختلف به جدیدترین تکنولوژی های دنیا، تأمین بهداشت و سلامتی آب و غذا و هوا و همچنین کنترل کیفیت مواد غذایی صنعتی، آموزش، نگهداری و تعمیر جاده ها و شهرها و…، حفاظت از منابع طبیعی، حفاظت از پس انداز بانک ها و کمک به مردم در موارد پیش بینی نشده مثل سیل و زلزله نام برد.

حفظ قانون شهروندی یک جریان دو طرفه بین دولت و مردم است و از هر دو سو باید رعایت شود.
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار