تابناک: قسمت دوم مصاحبه روح الله قهرمانی چابک ، استاندار اسبق گیلان را با هم مرور می کنیم که این گفت و گو شامل مواردی است که جای تامل فراوانی دارد.
از توصیه های پزشکی استاندار سابق گیلان به دولت تا انتقاد به بزرگترین طرح تحول سلامت کشور
*جناب مهندس قهرمانی ، پیرو گفتوگوی قبلی، میخواهیم دربارۀ برنامههایتان سخن بگوییم. لطفا اهم برنامههایتان را بفرمایید؟
بسم الله الرحمن الرحیم، برنامههای بنده در دو بخش کاملا مجزا تنظیم شده است که اگرچه کاملا قابل تفکیک هستند، اما اجرای یکی مستلزم تحقق دیگریست. این برنامهها، مجموعه سیاستهایی با هدفگیریهای جمعیتی و جغرافیایی است که عمدتاً با دو رویکرد «توسعۀ پایدار» و همچنین «عدالت اقلیمی» تدوین شدهاند.
در حوزۀ هدفگیری جمعیتی، سه گروه اصلی شامل بازنشستگان و مستمریبگیران، جوانان (بخصوص مسئلۀ ورزش و جوانان)، و همچنین بانوان (اعم از دختران و زنان) در اولویت هستند که برای هریک برنامههای جداگانهای داریم. علاوه بر این، برای سه گروه «جامعۀ بهداشت و درمان»، «جامعۀ فرهنگیان» و «جامعۀ مهندسین» نیز برنامههای اختصاصی تدوین کردهایم و در نهایت، سه کارگروه تخصصی هم برای کشاورزان، اصناف و بازاریان و خانوادۀ معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران تشکیل دادهایم. بدیهی است که وقتی از توسعۀ پایدار سخن میگویم، توسعهای مبتنی بر نیازها و استعدادهای طبیعی منطقه مدنظر است که با احترام به فرهنگ و مصالح زیستمحیطی منطقه پیش میرود. در حقیقت، توسعۀ پایدار شرط لازم و عدالت اقلیمی شرط کافی اجراییشدن برنامههای اینجانب است.
*میتوانید بیشتر توضیح دهید؟ در آغاز از كموكيف برنامههایتان از نقطهنظر موقعيت جغرافيايي شروع كنيد.
بگذاريد با يك مثال ساده شروع كنم؛ فندق محصول اشکورات رحیمآباد است ولی بورس آن کجاست؟ در قزوین. یکی از اهداف من این است که میخواهم با ایجاد صنایع تبدیلی و بازار توزیع در منطقه، کاری کنم که سود آن به جیب مردم خودمان برود. لذا توسعه کشاورزی از طریق در اختیار قرار دادن نهاده های کشاورزی به طریق سهل و اسان به کشاورزان و ايجاد صنایع تبدیلی کشاورزی و حتي پروژه سد كه در كمكردن هزينه هاي توليد موثر است، ميتواند زمينهساز ارتقاء درآمد كشاورزان ما باشد، بهشرطي كه بازار توزيع و بورس آن نيز فراهم شود. از همين رو احداث يك مجتمع تجاري بهعنوان بورس كليۀ محصولات ارگانيك منطقه اعم از چاي و برنج و كيوي و مركبات و ساير ... با واقعيكردن بهاي محصولات توليدي، اولا دست واسطهها را تا جاي ممكن كوتاه میکند، و ثانيا سود بيشتري نصيب توليدكننده خواهد کرد. رودسر، املش، كلاچاي، رحيمآباد، واجارگاه، چابكسر، رانكوه و... همه و همه پتانسیلهای بالقوۀ بسيار خوبي براي رشد و شكوفايي اقتصادي دارند. همچنين جهت توسعه گردشگری بهدنبال ایجاد یک منطقه گردشگري با ويژگيهاي اقتصادي-فرهنگي و احداث یک مجتمع توریستی تفریحی با امکانات اقامتی و سیاحتی چيزي مثل ایلیمیلی رامسر-چابكسر ولي متفاوت و كاملتر خواهم بود. همچنين توسعۀ پايدار سايت نفتي رودسر به نحوی که با محيطزيست سازگار باشد، طرحهاي حملونقل ريلي و جادهاي بخصوص راهآهن رشت-ساري و جادۀ رحيمآباد-قزوين و البته ايجاد بندري جديد در منطقه از مهمترين برنامههاي جغرافيايي من است كه بديهي است در كنارشان جادهسازي روستايي و طرحهاي آبرساني را نيز پيگيري خواهم كرد.
*برنامههای شما از حيث جمعيتي چه ويژگيهايي دارند؟ لطفا در آغاز از برنامههایتان برای بازنشستهها بگویید.
امروز بزرگترین مشکل بازنشستههای ما معیشت و حقوق بازنشستگی است. دولت اعلام کرده سال آینده میزان حقوق را افزایش میدهد، این خوب است اما وقتی میتوان شرایط بهتری را مهیا کرد، نباید به خوب قانع شد. این وظیفۀ قانونگذار است. پیشنهاد من تشکیل شرکتهای سرمایهگذاری بومی و منطقهای به نفع مردم همان منطقه است، چیزی مثل شستا (شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی) و نه صرفا چیزی شبیه تعاونیهای فعلی. این کار هم بخشی از جوانان ما را صاحب شغل ميكند و هم بازنشستههای ما را واقعا بازنشسته میکند.
*منظورتان چیست؟ مگر الان واقعا بازنشسته نیستند؟
معلوم است که نیستند. در همهجای دنیا رسم است بازنشسته تمام وقتش را صرف گردش و مسافرت میکند در حالی که بازنشستۀ ما درست از فردای تودیع باید فکر معیشتش باشد. چرا باید کسی که چند دهه از عمر مفیدش زحمت کشیده را در حال مسافرکشی ببینیم؟ جوان ما وقتی آن پیرمرد که روزی معلمش بود، پشت فرمان و در حال دندهزدن میبیند هم فرصت کسبوکار را از دست رفته میپندارد و هم سرخورده میشود. من آمدهام تا این نگاه را عوض کنم، من این وضعیت را تغییر خواهم داد. بازنشستههای ما نباید برای دومیلیون تومان وام مدتها در صف تعاونیهای اعتباری معطل بمانند. کشاورزان ما چه وقت بازنشسته میشوند؟
*سرمایۀ این شرکتهای سرمایهگذاری که فرمودید از کجا میآید؟
ساده است؛ بخشی را میتوان از خود شستا گرفت یا حداقل گروههایی مثل شستا را مکلف کرد سرمایهگذاری کنند. بخش اندکی را میتوان از محل حق عضویت یا حق اشتراک اعضای صندوق دریافت کرد، ولی اصل سرمایه باید از محل درآمد طرح هدفمندی یارانهها برآورده شود؛ یارانۀ بخش تولید. البته چیزی که در میانمدت مد نظر من است سرمایه ای است که در خود منطقه مهیا شود. از جمله سایت نفتی رودسر که باید تکلیف مردم را با آن، هرچه زودتر مشخص کرد.
*آقای مهندس، پیش از ورود به بحث سایت نفتی، موضوع یارانۀ بخش تولید که الان مدتهاست مطرح شده و حرف جدیدی دربارۀ آن نیست. بهعلاوه، دولت چند برابر همین میزان درآمد ناشی از هدفمندی یارانهها را دارد در جای دیگری هزینه میکند و اصلا هم از پرداخت یارانۀ نقدی ماهانه دل خوشی ندارد. با کمال احترام ولی به نظر من این فرمایش شما سرابی بیش نیست...
با نظر شما موافق نیستم. متاسفانه دولت تمام تخممرغهایش را در سبد طرح تحول سلامت گذاشته است. البته اين طرح برای شرایط تحریم کاملا مفيد بود اما برای شرایط پساتحریم، خیر. این وظیفۀ مجلس است که در این موارد دولت را یاری کند. من با طرح تحول سلامت دو مشکل اساسی دارم؛ اول اینکه درآمدهای طرح تحول سلامت عادلانه بین کادر بهداشت و درمان تقسیم نمیشود، دوما اينکه این طرح هزينههاي هنگفتي روي درست دولت گذاشته است و بدهی بیمهها به بخش درمان غیرمستقیم به موقع تسویه نمیشود. این مسائل بر کیفیت خدمات تاثیر منفی میگذارد. از طرفي پايينآوردن هزينههاي درمان همراه با مديريت درمان نبوده بلکه وضعيت فعلي بيشتر شبيه توليد درمان است. توليدي كه ارزش افزوده ندارد. ادامه اين شرايط به نفع مردم نيست، به نفع دولت هم نيست.
*راهکار پیشنهادی شما برای حل این مشکلات چيست؟
بدیهی است که در کوتاهمدت توزیع درآمدها باید عادلانه شود. راهش این است که تعرفهگذاری خدمات پرستاری اجرایی شود. نباید نود درصد درآمدها تنها به ده درصد جمعیت کادر بهداشت و درمان اختصاص یابد، این عادلانه نیست. کرامت پرستاران، بهیاران، کمک بهیاران، نیروهای خدماتی و سایر کارکنان بخش بهداشت و درمان هم باید لحاظ شود.
در میان مدت: مطالبات بیمهها به بیمارستان، داروخانهها و کلا درمان غیرمستقیم نباید انباشته شود. بدهیها باید در دورههای زمانی کوتاهتر تسويه کرد، چراکه دود قصور در این بخش به چشم مردم میرود. ضمن اینکه یارانهها بايد بهتدریج از بخش درمان به سمت بهداشت سوق داده شوند.
در بلند مدت: ما نیارمند پروتکلهای طبی(درمانی) ملی با رویکرد اسلامی-ایرانی هستیم که به نظر من گام مهمی در تحقق الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت و توسعه است که خود از مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی به شمار میآید. البته این کار زمینهساز و مستلزم یک تحقیق بنیادین است. هدف دیگر من زمینهسازی عملی وحدت حوزه و دانشگاه است که الحمدلله در گیلان سختافزارش موجود است چراکه هم دانشگاه علوم پزشکی گیلان و مراکز تحقیقاتی وابسته به آن و هم حوزۀ علمیه گیلان از اعتبار و وجاهت بینالمللی برخوردارند.
*چگونه میخواهید در کسوت یک نماینده یارانهها را از بخش درمان به طرف بهداشت سوق دهید؟
ببینید؛ هر ایرانی ماهیانه چهل و پنج هزار و پانصد تومن يارانۀ نقدي دریافت میکند. البته دولت اعلام کرده سال 95 هم یارانههای نقدی را به شکل فعلی پرداخت خواهد کرد ولی برای بعد از آن هنوز برنامهای ندارد. بنده هم با قطعکردن یارانهها قويا مخالفم. دستکم قطع یارانهها تا زماني كه راهحل مناسبي جايگزين آن نشود به صلاح نيست، این کار شورش رقیق ایجاد میکند. اما در کنار آن باید برای جوانان طوری برنامهریزی کرد که خودشان این پول را در بخش فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی هزینه کنند. فعالیت فرهنگی اعم از فرهنگی-ورزشی یا فرهنگی-هنری، سلامت جسم و روان فرد را تضمین میکند. این یعنی بهداشت فردی و سلامت بهداشتمحور. در حال حاضر ما به شدت نیازمند زیرساختهای ورزشی در منطقه هستیم. ورزش قهرمانی و فعالیت باشگاههای فرهنگی-ورزشی رودسر و املش و... از حیث اینکه زمینهساز احیای غرور و افتخار جوانان ماست باید با جدیت دنبال شود. این یعنی عدالت اقلیمی. اين توسعۀ پايدار است.
*منظورتان از شورش رقیق چه بود؟
وقتی دیوارهای آشپزخانه را که قرار است محیط امن و راحتی برای بانوی ایرانی فراهم کند را برمیداریم و اشپزخانه را اصطلاحا Open میکنیم، ممکن است حریم خصوصی و امنيت ذهنياش سلب شود و این عادلانه نیست اما احتمالا بیشتر تجددخواهانه است.در معماري به پيامد اين اتفاق ميگويند «شورش رقيق». همين اتفاق ميتواند در سطح جامعه بهوقوع بپيوندد. در معماری نظام حقوقی تامین اجتماعی جمهوری اسلامی نيز یارانهها نقش یکی از ستونهاي عدالت اجتماعی جامعه را بازي ميكنند. وقتي آن ستون را برميداريم، چه اتفاقي ممكن است بيفتد؟ مثلا اتفاقاتی که بعد از برداشتهشدن یارانه سوخت افتاد بعد از سه دهه که به مثابه خون در رگهای شبکه ترانزیتی کشور بود سبب شد در کوتاهمدت، قیمت لبنیات بالا برود و برخي از اقلام سبد خانوار ایرانی مثل شیر از سفرهها كم شود. این یعنی پوکی استخوان و خرابی دندان و هزار درد و مرض برای نسل آینده. و در بلندمدت این یعنی افتادن در همان چرخه باطل درمان.
*رسیدیم به مسئلۀ یارانه بخش تولید...
این کار کاملا شدنی است، اما بیش و پیش از هر چیزی به اعتماد و یاری مردم نیاز است. ما باید اول اعتماد مردم را جلب کنیم و به آنها اطمینان دهیم از اين اعتماد نتيجۀ مثبتی دريافت خواهند كرد.
*باز هم مردم؟ وقتی رای ميدهند یعنی اطمینان دارند ديگر. بیش از این دیگر چه باید بکنند؟
بیبینید دولت یکبار سعی کرد مردم را متقاعد کند از دریافت یارانه صرفنظر کنند که موفق نشد، بعد سعی کرد دارا را از ندار جدا کند، باز هم موفق نشد. پیشنهاد من این است که دولت مکلف شود درآمد ناشی از هدفمندی یارانهها را در هر بخش و شهر، در همان منطقه سرمایهگذاری کند نه اینکه صرفا هزینه کند. اگر چنین شود، به یاری خداوند و با رای مردم کلید این کار از همینجا زده خواهد شد.
*قرار است براي سایت نفتی رودسر اتفاق خاصي بيفتد؟
ببینید تمام حرف من این است که اگر سایت نفتی قرار است به بهرهبرداری برسد، اولا هرچه سریعتر، بهتر. ثانیا سازگار با محیط زیست باشد. ثالثا درصد قابل توجهي از مبالغ دريافتي محل عوارض آن اول باید در جیب مردمی برود که قرار است گرفتاریها و آلودگيهای احتمالیاش را به جان بخرند. ما سر این موضع خود ایستادهایم، کوتاه نمیآییم و پول آن را هم میخواهیم در توسعۀ کشاورزی، صنایع تبدیلی، صنعت گردشگری و... همين منطقه هزینه کنیم. بنده در کسوت نماینده اگر خدا بخواهد تا آن موقع نیز بیکار نخواهم نشست و به دنبال سرمایهگذار و بخش خصوصی جهت سرمایهگذاری میروم. کمااینکه از هماکنون نیز مذاکراتی را آغاز کردهام. کارهایی که تاکنون میبایست انجام میشد ولی متاسفانه انجام نشده است؛ وگرنه آسفالتکردن یک کوچه و خیابان که همۀ كار نيست.
*فکر میکنید از پس همۀ اینها برمیآیید؟
اینها اولویتهای من است. به یاری خدا و حمایت مردم صد البته.