احمد پورنجاتی قائم مقام اسبق صداوسیما و نماینده ادوار مجلس در بخشی از این نامه که آن را در صفحه شخصی فیس بوک منتشر کرده، نوشته است: دیوانسالاری پیرامونی شما، یعنی «ستاد جناب رییس جمهوری محترم» از رییس دفتر و دستیار ویژه و مجمع الجزایر رسانهای دولت، دستکم به گواهی کارنامهی نه چندان موفق و متناسب با هدفهاتان، از آغاز کار همواره محل چون و چرا بوده است. برخی پیامدهایش را بارها و بارها در نقدهای دلسوزانهی غیر رسانهای و گاه رسانهای، شنیده یا خواندهاید.»
متن کامل نامه سرگشاده احمد پورنجاتی نماینده ادوار مجلس به حسن روحانی رئیسجمهور را با هم میخوانیم:
جناب آقای دکتر حسن روحانی
رییسجمهوری محترم پس از «آن دو دوره»!
با سلام و احترام
بی مقدمه می روم سر اصل مطلب:
این نکتهها را که مینویسم تنها و تنها برداشتها و دیدگاههای شخصی من است به عنوان یکی از کوچکترین شهروندان ایرانی، نه ربطی به جناح سیاسی خاصی دارد و نه به نمایندگی حتی از سوی همسر و فرزندان و دوستانم، که نیاز به وکیل و قیم ندارند.
۱- خسته نباشید. دست مریزاد. سپاس از همهی تلاشهاتان برای برگرداندن «قطار ادارهی کشور» از شانه خاکی و پرتگاههای چپ اندر قیچی و قیقاج زدنهای آنچنانی، به سوی ریل اصلی، هر چند نه با آن شتاب که انتظار میرفت.
۲- بیتعارف میگویم که با وجود شناختم از تیپ شخصیتی و سابقهی کاریتان در مسؤولیتهای مختلف، به ویژه روحیهی «گلی در گلخانه» که در شما سراغ داشتم و بیشتر، اهل کارهای ستادی بودن و محفل نشینی در مرکز پژوهشها – نه در صحنهی کارهای اجرایی – باور نمیکردم تا به این اندازه که در این سه سال شاهد بودیم، با امور اجرایی کشور، دست به گریبان شوید. البته ناگفته نماند که براساس پارهای نشانهها که از آنها بیخبر نیستم، متاسفانه گاه همچنان آن تیپ شخصیتی و منش و روش «ستادی- محفل پژوهشی» در رابطهی شما با همکارانتان در دولت نمود دارد. به قول فرنگیها، خیلی «استیلیزه» نمیشود با مدیریت اجرایی رفتار کرد. وزیران شما خارج از جلسات دولت، میبایست خیلی آسان و سریع بتوانند برای مشورت یا طرح مشکلات یا برنامهها یا رفع تداخلهاشان، با شما دیدار کنند.
۳- رویکرد ارتباطی شما با افکار عمومی، «خوب» شروع شد، «نامرتب و متوسط» ادامه یافت و این روزها متاسفانه «ضعیف و غیر منسجم و انفعالی» شده است. برخلاف ایدهی درخشانی که در نخستین گفتارتان پس از انتخابات مطرح کردید که: «دوران مونولوگ به پایان رسیده»، متاسفانه در عمل و به تدریج، به همین ورطه افتادهاید.
۴- وعدههای انتخاباتیتان را فراموش نکردهاید اما چون بسیاری از آنها جامهی عمل نپوشیده انگاری مصداق «حافظهی شعری» آدمهایی شده است که تنها به کار مشاعرهشان می آید. چرا مورد به مورد دربارهی «چرایی» عملی نشدن آنها توضیح نمیدهید؟ چرا اگر اکنون متوجه شدهاید که وعدهی خارج از حدود اختیارات قانونی یا بضاعت و توانمندیهای خود و همکارانتان دادهاید یا گرفتار موانعی خاص از جنس «فراقانون و از ما بهتران» بودهاید، شفاف به مردم نمیگویید و در موارد لازم، پوزش نمیخواهید؟!
۵- یکی از شایستهترین صفات انسانی، قدرشناسی و سپاسگزاری از کسانی است که در بزنگاه نیاز به حمایت، بی دریغ، کمک کار و پای کار بودهاند. خودتان هم می دانید که اگر پشتیبانی گسترده و البته هوشمندانه و سنجیده و درست جبههی اصلاح طلب و تحول خواه و بدنهی اجتماعی گستردهی آنان نمیبود، شما هم اکنون رییس جمهوری ایران نبودید. به هیچوجه بحث طلبکاری و سهم خواهی مطرح نبوده و نیست اما اگر نشانههایی از سوی مقابل باشد که انگاری دولت «اعتدالی تدبیر و امید»، هم از آغاز و هم به ویژه از آستانهی انتخابات مجلس دهم و در فرایندهای پس از آن اندک اندک دارد از این پهلو به «آن» پهلو میغلطد – سربسته میگویم – حق بدهید که اندکی جای نگرانی و پرس و جو باشد.
۶- دیوانسالاری پیرامونی شما، یعنی «ستاد جناب رییس جمهوری محترم» از رییس دفتر و دستیار ویژه و مجمع الجزایر رسانهای دولت، دستکم به گواهی کارنامهی نه چندان موفق و متناسب با هدفهاتان، از آغاز کار همواره محل چون و چرا بوده است. برخی پیامدهایش را بارها و بارها در نقدهای دلسوزانهی غیر رسانهای و گاه رسانهای، شنیده یا خواندهاید.
خاطرهای برایتان بگویم: سال ۷۸ در دورهی نخست ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی، نامهای به ایشان نوشتم و چند نکته را که به گمانم اهمیت داشت مطرح کردم. یکی از آنها دربارهی «ریاست دفتر رییس جمهوری» بود که به رغم دوستی شخصیام با جناب ابطحی، احساس میکردم به دلایل گوناگون برای این مسئولیت مناسب نیست. به برخی از ویژگیهای لازم برای کسی که عهدهدار این مسئولیت در کنار شخصیتی همچون خاتمی میشود، اشاره کردم. نمیدانم از توجه آقای خاتمی به مفاد آن نامه بود یا دلایل و عوامل دیگر، اما خوشبختانه و به درستی، ایشان ریاست دفتر خود را به «مهندس علی خاتمی» سپردند که از قضا برخلاف تصور رایج، نه تنها موجب برداشت «فامیل گرایی» نشد بلکه «قوارهای متناسب» برای آن مسئولیت را از خود ارائه داد.
شاید برایتان سخت باشد که در یک چهارم نهایی دورهی اول ریاست جمهوریتان، دست به تغییرات بزنید. اما، بزنید.
۷- حقیقت مطلب این است که با ساختار سیاسی کنونی نظام و هرم قدرت و گرانیگاه فرایند تصمیمگیری به ویژه در امور راهبردی، «رابطهی حسنه و اعتماد آمیز» میان رییس جمهوری به عنوان دومین مقام رسمی کشور با «مقام رهبری»، نقش بسیار مهم و ضروری و سودمندی در پیشبرد امور کشور دارد. من به دیگران کاری ندارم اما راستش را بخواهید، یکی از نقطه قوتهای شما را برای کاندیداتوری ریاست جمهوری دورهی یازدهم، برخورداری از چنین ویژگی و موقعیتی میدانستم. می دانم که تلاش برخی طیفهای تندرو و محافل «حسود» همواره این بوده است که این نقطهی قوت شما را یا کمرنگ و یا به کلی نابود کنند. خودتان اما بیش از همه شایسته و بایسته است که مراقب باشید.
۸- دسترسی سازمان یافته و منظم و هدفمند «اندیشه وران، کارشناسان، اهالی فرهنگ و هنر و رسانه و فناوری و استادان دانشگاه و پژوهشگران» به شما بسیار اندک و موسمی و تشریفاتی و شلم شورباست. وعدههای غذاییتان را بر سفرهی مشترک با حضور صمیمی و راحت این جماعت، تنظیم کنید. گاه ممکن است از میان دهها جمله، یک ایدهی تازه و مهم برآید. برای این مجال، بس است دیگر.
با سینهای سرشار از شور و امید و دلی آزرده از برخی کاستیها و ناکارآمدیها و کژ و کوژیها و زبانی گشوده به انتقاد و سپاس از تلاشهای بیدریغتان، این نوشته را به پایان میبرم.
با فروتنی و دوستداری
۲۱/ مرداد/ ۹۵
کارمند بازنشسته: احمد پورنجاتی