به گزارش تابناک قم، دراین یادداشت می خوانیم: خیلی ساده بگویم قم مثل تهران نشود. اگر آغا محمد خان قاجار تهران را برای پایتختی انتخاب کرد، برای این بود که بتواند با دشمن شمالی که دشمن اصلی هم در آن زمان بود ـ یعنی روسیه تزاری ـ مقابله کند. ضمن اینکه پشتوانه طبیعی کوههای البرز و منابع طبیعی فراوان آن از جمله آب سرشار را هم داشت و هم به اقوام قاجار نزدیک بود. به عقیدۀ نگارنده آغا محمد خان هرچند فجایع بسیاری مرتکب شد ـ که موجب تأسف است ـ اما بیشک نابغهای نظامی بود. او نمیتوانست از شیراز یا اصفهان جنگ با روسیه را هدایت کند. بنابراین تهران را انتخاب کرد که سنگری چون البرز را در بین داشت و هم از سرزمین دشمن چندان دور نبود. اعتقاد دارم اگر آغا محمد خان در قلعۀ شوشی کشته نمیشد، ما نه تنها سرزمینهای شمالی یعنی قفقاز/ارّان را از دست نمیدادیم، بلکه موجبات سقوط امپراطوری تزار زودتر فراهم میشد و ای بسا ابر قدرت جهانی دیگری به اسم ایران هم اینک در کنار ابرقدرتهای جهانی موجود دیده میشد.
به هر حال تهران آن روزگار به «اَبَر شهر» یا «کشورواره» کنونی تبدیل شده است که مدیریت و نگهداری و تأمین آن با آن مصائب که میدانیم به صعوبت انجام میشود و حتی جابهجایی مرکزیت سیاسی آن در دست بررسی است. خوب پند بگیریم چه اصراری است که قم را به تهرانی دیگر تبدیل کنیم و بعد به فکر جابهجایی آن باشیم که نشدنی خواهد بود.
خوب است بدانیم که بعد از «پردیسان» که طبق اقوال برای سرریز جمعیت قم طراحی و اجرا شد، ظاهرا دو «شهرچه» دیگر به نام «پرنیان» و «گنجینه» در دست طراحی و گویا نزدیک به اجراست. برای چه؟ و برای که؟ ما با تبدیل چند روستا به اسم شهر در قم، چند «شهر انگاره» جدید(کهک، جعفرآباد، دستجرد) ساختهایم که حتی برای تأمین آبشان با مشکل روبهروایم. شهرانگارههایی که میتوانند با گسترش قم و آنها و شهرچههای مذکور و چسبیدن آنها به هم «تهران وارۀ» دیگری تشکیل دهند و بعد بیاییم بگوییم چگونه جمعش کنیم.
چرا توان کشوری و دولتی به شرح یادداشت قبلی باید برای مهاجر پذیری در قم به کار گرفته شود؟ آن هم در جایی که ضرورتی ندارد و با چه هزینه و عوارض و پیامدهای ناگواری. در بسیاری از جاهای مملکت که مناطق امنیتی محسوب میشود و باید توان کشوری و دولتی برای جذب و ماندگاریترکیب جمعیت به سود امنیت کشور به کار گرفته شود، رها شدهاند و این توان، نابجا در قم به کار گرفته شده است. گفته میشود در برخی از استانها چند روستا به طور کامل تخلیه و به قم مهاجرت کردهاند. اگر این چنین است به چه علت؟ آیا خالی شدن منطقه مبدأ به سود کشور است؟ و به عکس سرریز اینها به قم چه عوارض ناخوشایندی میتواند در این شهر در پی داشته باشد؟
بهراستی سود مستقیم این «شهرسازیها» به جیب چه کسانی میرود؟ در این حال چه کسانی با استفاده از رانت اطلاعاتی و غیره سرشان به ایجاد مسکن و مجتمع تجاری و... برای خلق اللهِ مهاجر گرم میشود؟ چه کسانی بلافاصله تشکیل تعاونیهای مسکن برای آنان میدهند؟ و چه اشخاصی تعاونی مصرف و چه و چه درست میکنند؟ و باز چه اشخاصی باید خیریت به خرج دهند و اماکن عمومی برای رفع نیازهایِ دیگر این مهاجران بسازند؟
پاسخ این پرسشها شاید بتواند مقداری به موضوع بحث روشنایی ببخشد.