به گزارش تابناک اصفهان، با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری بر روی اهمیت مراکز فرهنگی هنری و هم چنین با توجه به ظرفیت مناسب این کانون ها و مجوعه های فرهنگی برای مقابله با پدیده های مختلف جنگ نرم و تهاجم فرهنگی ، تابناک اصفهان در نظر دارد یکشنبه هر هفته به بررسی فعالیت این مجموعه ها و مراکز بپردازد
----------------------------------
**گفتمان فرهنگی برتر**
--------------------------------
"مشکل فرهنگ؛ فهم جبههای و فهم تمدنی است"
به گزارش تابناک اصفهان، علی اکبر بقایی این روزها، به شبکه سازی جبهه نیروهای انقلاب اسلامی سراسر کشور در بنیاد خاتم الاوصیا مشغول است. مدیر اسبق مراکز فرهنگی سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، یکی دو روز در هفته هم به موطن خود سفر می کند که فرصت غنیمتی برای نشستن و گفتگو درباره برنامه های فرهنگی پایتخت فرهنگ و تمدن ایران اسلامی است.
شاید مهم ترین پرسش از امثال او، آن است که چرا در اصفهان نمانده اند تا از توان مندی هایشان برای فرهنگ همین شهر بهره ببریم؟ البته این پرسش، موضوع گفتگوی فعلی ما نیست و بحث مفصلی می طلبد که مهران در آینده آسیب شناسی خواهد کرد. گفتگوی ما اما؛ به فرهنگ و اتفاقات فرهنگی سال 93 اصفهان اختصاص دارد که در حاشیه آن مسایل گوناگونی نظیر شبکه سازی جبهه نیروهای انقلاب اسلامی نیز مطرح می شود.
سال 93 به عنوان سال اقتصاد و فرهنگ معرفی شد.ارزیابی خود را در حیطهی فرهنگ و اتفاقات فرهنگی سال 93 اصفهان بیان کنید.
در حوزه حرکتهای مردمی، در بخش اتفاقات مجموعهمحور(اتفاقات مبتنی بر حرکت منفرد یک مجموعه)، رخدادهای بزرگ متعددی رو نمیتوان نام برد. شاید بدیعترین و ویژهترین پروژه بزرگ فرهنگی سال 93 اردوهای مهاجرین مرکز فرهنگی نورباران باشد که در جای خود بسیار قابل تحسین و ستایش است. از حیث رویکرد و راهبرد هم هنوز بداعت و خطشکنی خاصی سراغ ندارم. ان شاء الله که نقص اطلاعاتی من است.
در بخش اتفاقات شبکهمحور(اتفاقات مبتنی بر حرکت جمعی و شبکهای چند مجموعه)، قافله عزاداری روز تاسوعا حرکت ارزشمندی بود که امسال با عنایت به راهاندازی ستاد جبهه استان و همراهسازی دقیقتر مجموعهها، تعداد مجموعههای همراه نسبت به سالهای قبل افزایش داشت که اضافه بر برکات اصل حرکت که گردهمآیی زیر علم علمدار کربلا و تعظیم شعائرالله بود، همراهی و قرابت این مجموعهها منشأ خیرات و برکات عدیدهای است که ان شاءالله به مرور آثارش رو میبینیم.
ولی در حوزه حرکتهای حاکمیتی، اصفهان در سال93 کمی از این حیث جان گرفت و متفاوت از سالهای قبل بود. این ادعا رو با استناد به آماری که همین سایت مهران منتشر کرد میتوان تأیید کرد. حس میشود امسال نهادهای حاکمیتی در عرصهی فرهنگی اصفهان بیشتر در صحنه بودند. البته در عین اینکه نقش نهادهای حاکمیتی را در فضای فرهنگی شهر پر رنگتر از قبل میبینیم، اما پراکندگی هنوز باقی است. این طور نیست که اگر ارشاد کاری میکند، سازمان فرهنگی و حوزه هنری و ... هم در هندسه کلی آن سهمی داشته باشد یا بالعکس. متأسفانه این نقشهای تکمیلی دیده نمیشود و تا این اتفاق نیفتد و نقشها مکمل همدیگر نباشد، تمام این حرکتهایی که ما میگوییم اتفاقات فرهنگی و لیست بلندبالایی از آن ارائه میدهیم، حتی اگر از حیث تعداد چهار برابر هم شود، در حقیقت اتفاق خاصی در شهر رقم نخورده و نمیخورد. لذا در مجموع، حرکتهای حاکمیتی تکمحور نسبت به سالهای قبل رشد داشت ولی حرکتهای شبکهمحور و جبههای اصلاً دیده نشد که بزرگترین ضعف این حوزه است.
مشکل چیست؟
هم در لایه مردمی و بالاخص در لایه حاکمیتی، مشکل در یک سطح، فهم جبههای و در سطح کلان، فهم تمدنی است. طبیعتاً وقتی فهم جبههای کامل نباشد، فهم تمدنی نیز رضایتبخش نخواهد بود. البته اخیراً در بین فعالان فرهنگی مردمی دغدغه جبههشدن و جبههسازی را بیشتر میبینیم. یعنی گفتمان جبههسازی عملاً در این لایه در حال نشر است. به نظر میرسد این اتفاق نظر و همگرایی مرهون تمرکز فعالان فرهنگی بر بیانات حضرت آقا در دیدار 2/2/92 با مسئولین بنیاد فرهنگی خاتمالاوصیاء(عج) است که انتظار میرود یک فعال فرهنگی حداقل یکبار متن آن را مطالعه کرده باشد.
لطفاً در خصوص این دیدار و نقاط کانونی آن کمی توضیح بدهید!
متأسفانه من توفیق حضور در این جلسه رو نداشتم، ولی خلاصه دیدار رو بر اساس متن پیادهشده جلسه خدمتتون عرض میکنم. در این دیدار، حضرت آقا پس از شکر خدا برای آغاز این حرکت نوین فرهنگی، با ترسیم وضعیت کلان دشمن در رویارویی با انقلاب اسلامی، جبههسازی را ضروریِ مبارزه ترسیم کرده و بیان فرمودند: "باید جبهه تشکیل داد و از افراد و حتی مجموعهها به تنهایی کار برنمیآید."
پس از ابلاغ شفاهی این مأموریت، لوازم و الزامات این کار را برشمردند، از جمله:
آفتشناسی کار و حرکت
توجه دقیق و عمیق به بعد نظری و نرمافزاری کار
اولویتیابی امور و پرهیز از سرشلوغی بیهوده
عدم وابستهسازی مالی مجموعههای فرهنگی
حفظ شأن و جایگاه ستادی
توجه جدی به خودسازی
نظارت مؤمنانه در زمینه مسائل مالی
استمرار کار با نَفَس عمیق گرفتن
پرهیز از ظرفیت موجود در مسائل زودبازده مثل انتخابات
تقویت بنیه فرهنگی مردم
استحکام زیرساختها برای ادامه حرکت
چراغ خاموش و بیتابلو و بدون انتساب حرکت کردن
تقدم ابتکارات اشخاص و جوششهای فردی و مردمی
البته باید توجه داشت که برخی از این الزامات مانند خودسازی، عمومی است و ناظر به همه فعالان فرهنگی و مجموعههاست ولی بخشی از آن عمومی نیست و ناظر به بنیاد خاتم و ستادهای استانی و تخصصی جبهه فرهنگی طرح شده؛ مثل چراغ خاموش و بی تابلو حرکت کردن، حفظ شأن ستادی، عدم وابستهسازی مالی مجموعههای فرهنگی و...
جدای از بیان مأموریت و الزامات حرکت، با ترسیم تمدن اسلامی به عنوان افق حرکت، چشماندازگزینی و افقسازی حرکت نیز انجام شد.
تحلیل این دیدار و موشکافی بیانات آقا در این مصاحبه ممکن نیست و من هم شأنیتش رو ندارم، لذا صرفاً به چند نکته کوتاه برداشتی اشاره میکنید.
اول؛ آقا میفرمایند دیگر از افراد و مجموعهها به تنهایی کاری برنمیآید. این حرف ناظر به قوت و قدرت عناصر نیست، هرچند قوت و قدرت و توانمندی عناصر جایگاه غیرقابل انکاری دارد. ولی آیا اگر عناصر فرهنگی، قدرتمند و پرتوان باشند، این حرف نقض میشود؟ خیر. از عناصر پرتوان متعدد هم در تقابل با جبهه فرهنگی-سیاسی غرب به تنهایی کاری برنمیآید. پس در عین لزوم توانمندسازی عناصر فرهنگی، باید به ارتباطسازی و شبکهسازی و در یک عبارت دقیقتر، باید به جبههسازی توجه ویژه کرد. توجه به حق مجموعههای فرهنگی بر کادرسازی و توانمندسازی سربازان جنگ نرم اگر همراه با تمرکز جدی و دقیق به مقوله جبههسازی و شبکهسازی فعالان نباشد، جایگاه ما را در جنگ نرم به شدت آسیبپذیر میکند.
دوم؛ مطلب بعد اینکه نظیر مطالبی که در تحلیل پروژه جهانیسازی و پروسه جهانیشدن مطرح میشود، در خصوص جبههشدن و جبههسازی، البته با لحاظ تفاوتهای ماهوی قضیه، قابل طرح هست. واقعیت این است که حتی اگر فرمان آقا مبنی بر جبههسازی و تشکیل جبهه هم نباشد، در یک فرایند طبیعی، احتمالاً تا 100 سال 200 سال آینده، جبهه فرهنگی شکل میگیرد. ولی وقتی فرمان جبههسازی صادر شد، یعنی اراده ولی و رهبر بر این است که این فرایند تسریع و زمان تشکیل کوتاهتر شود.
فرایند طبیعی کار به این شکل است که مجموعه های فرهنگی با سوابق مختلف در مسیر حرکت، همدیگر را میشناسند، از حیطه و حوزه فعالیتهای هم مطلع میشوند، ارتباط اولیه را برقرار میکنند، انتقال تجربه میکنند، آرام آرام به هم نزدیکتر میشوند و همکاری تعریف میکنند، خودشان را در میدان نبرد فرهنگی جایابی میکنند، برنامه مشترک اجرا میکنند و... در چنین فرایندهایی، احتمالاً بعد از گذشت دهها سال، اینها با هم به یک نظام میرسند و یک شبکه نسبتاً منسجم شکل میگیرد که با هم بده و بستان خودشان را دارند. ارتباطات تعریف شده دارند و در مقطعی یک فرمانده از دلش بیرون میآید. در مجموع میخواهم عرض کنم، در طول زمان، خواهناخواه جبهه تشکیل میشود. البته سرعت و کیفیت این شکلگیری بسته به ظرفیت و پتانسیل بچهها و آن فهم جبههای که برایشان ایجاد میشود، متفاوت خواهد بود.
اما مسأله این است که حضرت آقا نفرمودند این جبهه ای که فرایند طبیعی شکلگیری را طی میکند همراهی کنید، فرمودند جبهه بسازید. عملاً این جا یک کاتالیزور لازم بوده است که این فرایند را تسریع کند. یادم هست آقای قاسم زاده 10 سال پیش این دغدغه را داشتند که با کلیدواژه پازل فرهنگی مطرح میکردند. البته واژه جبهه جامعتر و دقیقتر از پازل فرهنگی است. ایشان میگفتند: ارشاد، حوزه هنری، سازمان تبلیغات، سازمان فرهنگی شهرداری و... باید کنار هم بنشینند و صحبت کنند و در یک فرایند همافزا، همدیگر را تکمیل کنند. این دغدغه وجود داشت اما هیچ متولی خاصی که از حیث مأموریتی وظیفه جبهه کردن این نهادها را داشته باشد وجود نداشت.
بگذریم؛ بنابر آنچه عرض شد، در جبههشدن ما با یک فرایند طبیعی زمانبر مواجهیم و در جبههسازی با یک فرمان برای پیادهسازی دقیق فرایندهای لازم برای تحقق جبهه. پس اگر فرمان ولیامر صادر شده، تکلیف تمام کسانی که خود را سرباز عرصه جهاد فرهنگی میدانند، معلوم شده و راهی جز نگاه دقیق و حرکت محکم در مسیر جبههسازی وجود ندارد.
سوم؛ نکته سوم هم مربوط به دو مقوله جبهه و تمدن هست که در این دیدار در لایه مأموریت و چشمانداز مورد اشاره واقع شد. بحث این است که بین این دو مفهوم یک اشتراک ماهوی دیده میشود: جوهرهی جبهه و جوهرهی تمدن تقریبا یکی است. شاید بتوان جوهرهی تمدن را شبکه ساختارها و نظامات حاکم بر ارتباطات به اضافهی گفتمان حاکم بر آن تعریف کرد.همانطور که نمیتوان تمدنی را متصور شد که ساختارهای لازم رو نداشته باشد، تصور تمدنی بدون نظام شبکهای حاکم بر ساختارها هم نشدنی است. مثلاً نمیتوان تمدنی رو تصور کرد که ساختار امنیتی یا ساختار سلامت و بهداشت نداشته باشد. اگر گفتید جایی ساختار آموزش مستقل از ساختار امنیت کار میکند، یقیناً این نمیتواند مربوط به یک تمدن باشد. دنیای جدید هر چقدر هم از حیث معرفتی سکولاریزه باشد، ولی از حیث ساختاری نمیتواند تفکیکی عمل کند. وقتی پای تمدن پیش میآید، این جبر ذاتی وجود دارد که تأثیر و تأثرات ساختارها بر یکدیگر را در نظر بگیرند. در جبهه هم همین قانون حاکم است. عناصری دارد که تا وقتی در تعامل با هم قرار نگیرند و ارتباط آنها مبتنی بر یک نظام شبکهایِ نوشته یا حتی نانوشته تعریف نشود، جبهه شکل نمیگیرد. جبهه فرهنگی عملاً آرایش منسجم و منظم نیروها در برابر دشمن در مرزهای گفتمانی یا نقاط مستعد نزاع گفتمانی است. طبیعتاً این آرایش فرمانده میخواهد. ساختار و زیرساخت میخواهد.گفتمانی میخواهد که حول آن عناصر را متفق کنی و وجه ممیزه شما از جبهه دشمن باشد. هیچ تمدن و جبههای بدون گفتمان محوری نمیتوانید پیدا کنید. حالا، ترویج این گفتمان محوری برای ائتلاف عناصر یک بحث است، ترویج خود گفتمان جبههسازی بحث دیگری است. ترویج گفتمان جبههسازی عملاً مولد هوش و فهم جبههای در بین فعالان است و برای تحقق هر کلانفرمانی، باید فهم، هوش یا عقل متناسب با آن مأموریت ایجاد شود.
آیا این هوش وجود دارد؟
میزان وجود آن، البته نه از حیث کمیتی و عددی، دقیقاً مشخص نیست ولی هرچقدر که باشد، یقیناً قبلاً به این اندازه نبوده؛ الان هم ظاهراً در حال ایجاد و تقویت است، البته با تأخیر.
علت این تاخیر چیست؟
اگر بپذیرید که ترویج گفتمان جبههسازی عملاً مولد هوش و فهم جبههای در بین فعالان است، علت تأخیر در ایجاد و تقویت این فهم، تأخیر در اجرای فرایند ترویج گفتمانی ناظر به مقوله جبههسازی است.
البته به این دلیل، ویژگیهای ذاتی فعالان فرهنگی را نیز میتوان اضافه کرد. ما غالبا آدمهای صفی بودهایم و عموماً غیر کلاننگر. حضرت آقا هم دقیقاً در آن دیدار 2/2/92 به این نقطه ضعف با ادبیات تحذیری اشاره میکنند: مراقب باشید صف نشوید، ستاد بمانید.
کسی که همه چیز را صفی و نقطهای و مقطعی میبیند، نمیتواند جبهه را فهم کند. چون در گیر و دار انبوه مسائل مشهود میدانی ریز و درشت، عملاً مسألهای به نام جبههسازی فعالان باقی نمیماند و دغدغهاش ایجاد نمیشود. شاید هم دغدغه بوده، اما مقدمات کار فراهم نبوده، فهم و مدلش را نداشتیم. بعد از این همه سال که گذشته، اگر بپرسیم مدل یا مدلهایی برای شبکهسازی عناصر و تشکیل جبهه وجود دارد، پاسخ منفی است. شاید بتوانیم نمونههایی را پیدا کنیم اما نمیتوانیم مدل دقیق و قابل تعمیمی معرفی کنیم. این بدین معناست که جبههسازی مسأله ما نبوده که اگر بود مدلهایش را هم طراحی و پیادهسازی کرده بودیم.
احساسی وجود دارد که در سال 93 یک بیداری فرهنگی در میان فعالان به وجود آمده است. با این مساله موافقید؟
ببینید تنبه فرهنگی در تمام سطوح و لایهها، متوقف بر ترویج گفتمانی است. حتی در لایه فعالان فرهنگی هم تا ترویج گفتمانی لازم در یک زمینه انجام نشود، بیداری فرهنگی ایجاد نمیشود. بر این اساس یکی از این گفتمانهای درونی که در این مقطع باید بین فعالان فرهنگی فراگیر میشد، گفتمان جبههسازی بود. به بیان صریح حضرت آقا، تا زمانی که جبهه نشویم کاری از ما بر نمیآید. اگر جبهه شدیم 2 +2، 4 نمیشود، میشود 10، شاید هم به مراتب بیشتر. ما باید به این نقطه برسیم.
حالا اگر بخواهم مستند بر شواهد نظر بدم، بله؛ چون یک حرکت ترویج گفتمانی انجام شده، ظاهراً یک جهش فهمی و بیداری فرهنگی رخ داده است. جرقهای به جان معدن پر ظرفیت فعالان فرهنگی افتاده که حرارت و نورش ان شاء الله نه فقط ایران، جهان را روشن میکند.
الان همه سر خط هستند؟ ذهن ستادی شکل گرفته؟
یقیناً به این سرعت همه به خط نمیشوند. اما همین که دغدغه ایجاد شده و به عبارتی، جبههسازی مساله ما شده است، بسیار امیدوارکننده است. همین که منِ فعال فرهنگی اگر فردا خواستم کاری انجام بدم، اطراف این قضیه را هم میببینم و بررسی میکنم کاری که انجام میدهم روی تحرکات دیگر مؤثرین فرهنگی چه تاثیری دارد و از این دست دقتها خود یک گام بلند به سمت جلو است.
آیا الان همه فهم مشترکی از این مساله دارند؟
نه. فکر نمیکنم هنوز ترویج گفتمان جبههسازی بین فعالان فرهنگی به نقطه مطلوب رسیده باشد. اما روند ترویج در این یکی دو سال اخیر امیدوارکننده است.
اصل گفتمانی که این جریان یا جبهه دنبال می کند تعریفش چیست؟آیا گفتمان مشخصی داریم؟
تعریفش که بحث دیگری است که در این فرصت قابل توضیح نیست. ولی از حیث عنوان یقیناً گفتمان اصلی و کلان این جریان فرهنگی مردمی، گفتمان انقلاب اسلامی است. گفتمان انقلاب در حوزه های مختلف ترجمههای مختلف پیدا میکند. درست مثل نوری که به منشور میتابد و در هر زاویه خروجی به رنگ متفاوتی ظاهر میشود.
وضعیت ستاد جبهه فرهنگی استان چگونه است؟ به نظر می رسد انگیزه وجود دارد و تا حدی جبههسازی شده است و الان اسب زین کردهای برای کار دارند.
ستاد استان ستاد موفقی است و در مقایسه با ستادهای دیگر استانها، به نظرم جایگاه خوبی دارد. به خصوص در این 7-8 ماه اخیر، کارهای ویژه ای انجام داده که میتواند برخی از آنها الگوی ملی شود ان شاء الله.
الان ستاد جبهه در شأن و جایگاه خود فعالیت میکند یا نه؟ واقعا کار ستادی با تشکیل این جبهه در اصفهان دیده می شود؟ ارزیابی شما چیست؟
طبق گزارشهایی که دریافت کردم و رصدهای میدانی غیررسمی، بله؛ میتوان گفت این دقت در ستاد اصفهان وجود دارد که در کجا بنشیند و چه کاری انجام دهد. اگر اصفهان را با استانهای دیگر مقایسه کنید، کار عملیاتی میدانی به آن معنا که با مردم مواجه شود کمتر است و این یک حسن است. چون اگر قرار باشد ستادهای استانی، ستادی عمل کنند و چراغ خاموش، کارشان مواجهه با فعالان است نه مردم؛ کار فعالان هم مواجهه با مردم. لذا ستاد اصفهان به دلیل فهم دقیقی که از این مسأله داد، جایگاه خوبی دارد.
اگر بخواهید چهره فرهنگی انتخاب کنید، چه کسی را معرفی میکنید؟
جدای از ارادت عمیق شخصی عرض میکنم: آقای طاهرزاده هم از نظر مدل نگاه و حرکت، هم از حیث حجم فعالیت و جلسات و تولیدات و هم از حیث میزان و سطح نفوذ بین فعالان فرهنگی و مردم، نه فقط در سطح شهر و استان، در سطح ملی چهره ویژهاند. اخیراً برخی کتابهای ایشان به صورت خودجوش به زبانهای دیگر هم ترجمه شده است که شأن بینالمللی ایشان را هم تقویت میکند. به این موارد اضافه کنید ترویج فهم جبههای و تمدنی در بین فعالان و مردم و نیز حضور فعال خود ایشان در این عرصه. حتماً میدانید که ایشان از اعضای شورای راهبردی ستاد جبهه فرهنگی استان هستند که بسیار دقیق و فعال در صحنه حاضرند. خدا ایشان رو حفظ کند.
در پایان نکته ای هست که بخواهید اضافه کنید؟
همانطور که دیدیم، در بحث کار فرهنگی یا دقیقتر، جهاد فرهنگی، ضرورتاً به خط جبهه میرسیم. این جبهه یکی از ارکانش، رکن زیرساختهاست. مثلا زیرساختهای اقتصادی، زیرساختهای حقوقی یا قانونی، زیرساختهای استقراری و ارتباطی و... . ولی زیرساختی که فکر میکنم باید به طور ویژه روی آن تمرکز شود، زیرساختهای اجتماعی است. الان یک ارزیابی کنید، خیلی از مردم هنوز به ین باور نرسیدهاند که جنگ است. اصلاً متوجه نیستند که در حال مبارزهایم. جنگ و مبارزه و نزاع رو فقط در حالت فیزیکی و سخت لمس میکنند و نزاع گفتمانی و جنگ فرهنگی انگار درک نمیشه؛ هم وجودش هم کیفیتش. توفیق در این عرصه هم طبق بیان آقا در همان دیدار2 اردیبهشت 92 جز با حضور مردم ممکن نیست.
حالا چه باید کرد؟
از طرفی با عرصهای مواجهیم که جز با حضور مردم امکان توفیق ندارد، از طرف دیگر مردم درک دقیقی از آن عرصه و زمینه ندارند.
لذا انتشار گفتمان جهاد فرهنگی و نزاع گفتمانی در لایه مردم یکی از ضروریترین اقدامات مقدماتی است. باید این درک ایجاد شود که جنگ است. هر فردی از افراد جامعه باید باور کند دشمن در حال جنگ با اوست، با خود او. از خودش تا همسر و فرزندانش، حتی تا پدر و مادرش تحت این هجمهاند. برای تک تک اعضای خانوادهاش نقشه دارد. مردم هنوز باور نکردهاند دشمن الان در خانههاست؛ باور ندارند ادوات خود را تا اتاق خوابها جلو آورده است. به بعضیها میگوییم جنگ است، طرف میگوید جنگی نمیبینم. وقتی مردم جنگ را نبینند و باور نکنند، طبیعتاً برای تدبیر این جنگ هم مشارکت و معاونت نمیکنند. در دوران دفاع مقدس، مردم با جنگ چه شکلی برخورد میکردند؟ حمایتها و پشتیبانیهای مردم چگونه بود؟ مساعدت مردم، چه از حیث حضور در جبهه و چه از نظر حمایتهای مالی و بالاخص معنوی را در هشت سال دفاع مقدس نمیتوان منکر شد.
حالا در این جهاد فرهنگی چقدر مردم پای کار هستند؟
بپذیریم که تأمین بسیاری از زیرساختهای اقتصادی به زیرساختهای اجتماعی وابسته است. بحث نذورات، موقوفات، تبرعات و... در حوزه فرهنگی عمیقاً وابسته به زیرساخت اجتماعی حرکت است و اگر این بخش حل شود، بخش عمدهای از مسایل مربوط به دیگر زیرساختها هم حل میشود. این مسأله بحث مفصلی دارد که تا همین حد برای این مصاحبه کافی است. اجالتاً نباید از این مساله غافل شویم.
منبع: سایت فرهنگی مهران آنلاین " رصدخانه فرهنگی اصفهان"
--------------------------------
**اطلاع رسانی و تبلیغات**
--------------------------------
**آغاز ثبت نام طرح "تکه های گمشده من"**
طرح "تکه های گمشده من" ویژه دختران مقطع هفتم و هشتم با برنامه های متنوع آموزشی، تفریحی و فرهنگی توسط مجموعه فرهنگی شهید مدرس اصفهان برای دختران سطح شهر اصفهان برگزار می شود.
زمان ثبت نام: از 30 اردیبهشت تا 5 خرداد از ساعت 5 تا 8 بعد از ظهر
مکان ثبت نام: خیابان جهاد(صارمیه) – کوی مسعود (14) – دبیرستان غیرانتفاعی صالحین
سایت واحد خواهران مرکز فرهنگی شهید آیت الله مدرس(ره)
**بررسی هوش هیجانی و تأثیرآن بر تربیت دینی**
در این هفته نیز سومین جلسه دوره فتح الفتوح مجموعه فرهنگی عاشورائیان با موضوع هوش هیجانی برگزار شد.
**جشن میلاد ح حضرت علی اکبر(ع)**
جلسه این هفته هیئت فدائیان حسین (ع) روز 7 خرداد 94از ساعت 20:30 با سخنرانی حجت الاسلام آقاجان باموضوع حریم ولایت و مدیحه سرایی سید رضا نریمانی برگزار می شود.