می خواهند خودشان حق انتخاب داشته باشند، نه اینکه مورد انتخاب قرار
گیرند. از سوی دیگر، نمی توان به هیچکسی اجازه ورود نداد؛ چرا که پس از
جنایتهای جنگ جهانی دوم، کشورها به جد متعهد شدند که دیگر هرگز مردم بی
گناه را در بدبختی و درگیری رها نمی کنند. با این حال، وضعیت مردم قایق
سوار اروپا از یک سو، نشان از درگیری ها در سرزمین مادری دارد و از سوی
دیگر بیانگر شکست کشورهایی است که وظیفه پناه بخشیدن به این مردم را دارند.
این مسئله در اروپا، با شکست اخلاق آغاز می شود. اتحادیه اروپا در مقایسه
با سال گذشته، تنها یک سوم پول و کمتر از یک دهم قدرت انسانی را صرف نجات
دریایی می کند.
به همین خاطر، میزان مرگ و میر در سال جاری در مقایسه با آغاز سال 2014
حدود 10 برابر بیشتر شد و هنوز همین تعداد مردم در حال کوچ هستند. این
روزها جهان عرب گرفتار درگیری هایی شده که احتمالاً دهه ها به طول می
انجامد و تمام ملت ها را دستخوش توفان کرده است. تکه ای از آفریقا، طعمه
درگیری های قومی و فرقه ای و آسیب های زیست محیطی است و اروپا به عنوان
قطعه ای باثبات و ثروتمند در اقیانوسی از خشونت قرارگرفته و هنوز رویارویی
با انتخاب هایی که پیش رو دارد را آغاز نکرده است. حل و فصل بحران پناهندگی
دشوار است؛ چرا که وجودش علامت جنگ، آزار و اذیت و سوءمدیریت است.