به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، طلبه شهید ابوالفضل خانی پور فرزند قنبر در 13 شهریور 1350 در یک خانواده مذهبی و کشاورز در روستای کهنه رود پشت شهرستان لاهیجان دیده به جهان گشود.
وی از همان دوران نوجوانی پای بند به نماز اول وقت و روزه گرفتن بود و همواره خوشاخلاق، مهربان و در برخورد با مردم گشادهرو و صمیمی بود.
این شهید طلبه اعتمادبهنفس بالایی داشت و هیچوقت هیچ کاری را برای خود دشوار و غیرقابلحل نمیدانست و در طول عمر بهیادماندنیاش همیشه در کمک به دیگران پیشقدم بود.
ابوالفضل تحت سرپرستی پدربزرگش، تحصیلاتش را به پایان رساند و وی ازآنجاییکه جوانی مؤمن، متعهد و با ایمان بود از سال اول راهنمایی به خواندن درس طلبگی روی آورد.
او قبل از رفتن به پایه سوم راهنمایی میخواست به جبهه برود، اما دایی او میگفت که پسرم امتحان بده، بعد برو، اما خلاصه پس از کمی درس خواندن و قبول شدن در امتحان نهایی تابستان 1364، برای ثبتنام جهت رفتن به جبهه راهی آستانهاشرفیه شد.
وی برای رفتن به شهرستان آستانهاشرفیه فقط کرایه ماشین خود بهاضافه دو برگ فتوکپی شناسنامه را به همراه داشت که فتوکپی درراه گم شد و هرچه گشت آنها را نیافت و ناراحت برگشت.
ابوالفضل درحالیکه در حال برگشتن به خانه بود چند خیابان بالاتر چشمش به کاغذی افتاد، آن کاغذ را برداشت و دید فتوکپیهای خودش است در این لحظه وی در پوست خود نمیگنجید و آنها را برداشت و رفت تا ثبتنام کند.
خواهر بزرگوار شهید ابوالفضل خانی پور میگفت: روزی وارد اتاق ابوالفضل شدم و دیدم کسی در اتاقش نیست، اما او بهتنهایی سخنرانی میکرد، پرسیدم: تو را چه شده که برای خودت سخنرانی میکنی؟ او پاسخ داد: من سال دوم طلبگی را پشت سر گذاشتهام و باید خودم را آماده کنم.
شهید ابوالفضل خانی پور همیشه به اطرافیانش میگفت که من در زندگی سختیهای زیادی را متحمل شدهام، حالا وقت آن رسیده است که به مردم وطنم خدمت کنم.
طلبه شهید ابوالفضل خانی پور پس از رشادتهای فراوان سرانجام در تاریخ 9 تیر 1366 در منطقه عملیاتی ماووت عراق به شهادت رسید و آسمانی شد.
وصیتنامه طلبه شهید ابوالفضل خانی پور:
چه خوب است مرگ، آگاهانه باشد و من این مرگ سرخ را آگاهانه پذیرفتهام و در راهی گام برداشتهاند که سرور شهیدان حسین بن علی گام برداشت تا با احیای خون خویش اسلام را زنده کنم و با شهادت به آرزوی دیرینهام که همه لیاقت آن را ندارند برسم.
برادران و خواهران ایرانی میرویم تا بنیاد زور و ستم را از بنیان برکنیم و آن را به دست تلاطم امواج بسپاریم. میرویم تا جلوی هر سنگر را بگیریم، ننگ و نفرت بر کسانی باد که در برابر یاران باوفای امام و حکومت اسلامی مقاومت میکنند.
میرویم تا به احد الحسینین برسیم و شعار روحبخش توحید را به بوته عمل بنشانیم و همه با هم و با دلوجان شعار یا مرگ درراه خدا یا پیروزی «و» یا بکش یا بمیر را بهضمیمه جنگ جنگ تا پیروزی کنیم.
وقت طلاست و بهترین توشه برای آخرت تقوی است و دنیا کشتزار آخرت است و عالم محضر خداست بنابراین امربهمعروف و نهی از منکر کنید، باشد تا در دنیا و آخرت سعادتمند شوید.
بیایید در قبال این ایثار جان، به خود آئیم و پیمان ببندیم که حافظ خون شهدا باشیم، برادران عزیز به جبهه بیایید تا با ایثارگریهای برادران رزمنده بسیجی آشنا شوید.
برادران، پدران و خواهران، نکند مانند اهل کوفه شوید و امام را تنها بگذارید. بیایید قلبهایتان را از هرگونه گناهها و آلودگیها بزدائید و پاک شوید.
نکند ای مردم مسلمان، در کارهایتان غفلت کنید که اینهمه خون مقدس شهیدان انقلاب اسلامی، به هدر برود و به هدف نهائی که حکومت جهانی مسلمین است نرسیم.
پدران و مادران سخنان بنده با شماست، برای رسیدن به حکومت اسلامی تا آخرین قطره خون خویش بجنگید تا مهدی منجی عالم بشریت ظهور کند و جهان را از عدل و داد پر نماید و مستضعفین حکومت را در دست بگیرند و وارث زمین شوند و این وعده است که خداوند بزرگ فرموده است.
پدران و مادران در این زمان مسئولیت شما زیاد است، وظیفه اصلیتان این است که فرزندان صالح به اجتماع تحویل دهید تا جامعه مسلمین افتخار کند و آنان را با آغوش گرم استقبال کرده تا برای خدمت به جامعه مسلمین مشغول شوند.