هفته گذشته دونالد ترامپ تصمیم غیر منتظرهاش را مبنی بر خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه اعلام کرد. این تصمیم بسیاری را شوکه کرد. گروههای منطقهای که آمریکا حامی آنها است و بسیاری از موافقان و مخالفان ترامپ در آمریکا از این تصمیم جا خوردند. در واقع این تصمیم، با استراتژی آمریکا در منطقه نمیخواند. از همین روی، بسیاری با تردید میگویند که شاید ترامپ استراتژی خود را عوض کرده باشد. خود او البته با جمله «آمریکا دیگر نمیخواهد پلیس جهان باشد»، سویههای این تغییر استراتژی را روایت میکند. حتی اعلام این خبر که قرار است در آینده نزدیک نصف نیروهایش را از افغانستان خارج کند، بر جدی بودن تصمیمش میافزاید. اما با این حال این جمله کلی نمیتواند از راهبرد آینده آمریکا در منطقه به طور کامل پرده بردارد. ما نمیدانیم او اگر میخواهد آمریکا «پلیس جهان نباشد» و از برخورد مستقیم دوری کند، قرار است چگونه از منافع خود دفاع کند؟
به طور کلی دستکم دو سناریو میتوان متصور بود. در سناریوی اول، میان بازیگران اصلی منطقه، توافقی اعلام و نوشته نشده شکل گرفته است. مناسبات منطقه، آرایش قدرت را اینگونه رقم زده است که آمریکا دیگر نتواند در سوریه بماند. یعنی ترامپ هزینههای ماندن در سوریه را بر منافعش بیشتر دیده است.
خروج از سوریه، به معنای تقویت مواضع سایر بازیگران سوریه است؛ یعنی روسیه، ایران و ترکیه. خصوصا ترکیه از این خروج بیشترین سود را میبرد. آمریکا اصلیترین حامی نظامی گروههای ضد ترکی، مانند استقلالطلبان کرد است. خروج نظامی آمریکا بیشترین آسیب را به این گروهها وارد میکند. از همین جهت است که کردها بیشترین اعتراض را به تصمیم ترامپ نشان دادند. خروج آمریکا از این روی، در جهت منافع ترکیه تلقی میشود و حکایت از یک توافق پنهان با ترکیه میکند. حتی تحولات جدید در مواضع قدرتها در منطقه خصوصا در مواضع عربستان و روسیه، این تلقی را بیشتر تقویت میکند. شواهد زیادی نیز این سناریو را تقویت میکند اما مهمترین آن، سازگاری آن با ذائقه مرکانتیلیستی ترامپ است. اهداف امنیتی غالبادر تصمیمات ترامپ تاثیر کمتری نسبت به منافع اقتصادی میگذارد. عناصر تعیینکننده در تصمیمات ترامپ، عمدتا اقتصادی و تجاری هستند. حضور آمریکا در سوریه و افغانستان، توجیه امنیتی دارد اما صرفه اقتصادی ندارد. لذا این تصمیم با سیاستهای مرکانتیلیستی ترامپ راحت سازگار میافتد.
اما در سناریوی دوم قصه فرق میکند. در این سناریو خروج آمریکا از سوریه و خروج احتمالی از افغانستان، اهداف امنیتی را دنبال میکند. آمریکا در این نقاط مواضع نظامی آسیبپذیری دارد. لذا باید دامن خود را جمعتر کند تا برای اقدامات احتمالی (مانند حمله به ایران یا جای دیگر)، مواضع آسیبپذیر کمتری در دسترس ایران داشته باشد. این کار میتواند شرکای آمریکا را در منطقه دچار مشکل جدی کند و آنها را طرف تسویه حساب مخاصمان آمریکا قرار دهد. در همین جهت میتوان نگرانی شرکای آمریکا و مقداری از چرخش عربستان به سوی روسیه را درک کرد. این چرخش، گذشته از معاملاتی که درخصوص نفت میان این دو کشور شکل گرفته، میتواند تا حدی به خاطر جبران مصونیت امنیتی عربستان در نبود آمریکا هم تلقی شود! گذشته از شواهدی که در روی زمین برای این سناریو وجود دارد، مهمترین گزارهای که آن را تقویت میکند، روحیه متهورانه ترامپ است. این تصمیم آینده روابط آمریکا با شرکایش و مناسبات آن در منطقه را در معرض تغییراتِ خارج از کنترلِ آمریکا قرار میدهد. ترامپ نشان داده برای گرفتن تصمیمات متهورانه چیزی کم ندارد و اهل قمارهای بزرگ است.
در هر حال این دو سناریوی کلی برای تبیین خروج آمریکا از سوریه محتمل است. ما باید برای هر دو سناریو آماده باشیم. تحولات پیشرو چهره تصمیم ترامپ را روشنتر خواهد کرد.