انسان این موجود مغروق و محروص در قدرت و ثروت،انسان نمای شیطان صفت،نغز کلام پلید الفکر،با صورتی آراسته و سیرتی ژولیده و مندرس،نگاهی پر از عطوفت و عشق و باطنی پر از ریا و تزویر،به ظاهر دوستی صادق و در باطن چونان گرگی در کمین برای دریدن،رفتاری انسانی و پنداری شیطانی و مخلص کلام موجودی که به همان اندازه که در کمال جویی و مراتب رشد معنوی حتی میتواند فرشتگان را پشت سر بگذارد در سویی دیگر میتواند به مرتبه ای از رذایل اخلاقی و انسانی سقوط کند که از حیوان هم پست تر شود.
هر چند نمیشود سقوط ارزشهای انسانی و اخلاقی در دوره معاصر را به صورت عام و کلی تلقی کرد اما در این وانفسای ریا و تزویر،پیدا کردن انسان به معنای واقعی انسان کمیاب است.
چقدر سخت و چه آرزوی محالی است پیدا کردن یک انسان واقعی در میان اینهمه رنگ عوض کردنهای ما انسانهای عصر امروز،چقدر انسانیت دست نیافتنی است در میان اینهمه ریا و تزویر،چقدر زجرآور است که انسانهای معاصر در حسرت یافتن انسانی که حتی بتوانند آرزوهایشان در میان بگذارند عاجز مانده اند و این یعنی پایان انسانیت.
در دنیایی که سجود و رکوع،مدح و مذمت،انفاق و امداد،اکرام و احسان همه و همه از روی ریا و برای نیل به اهداف و خواسته های مادی بشریت گردیده سخن گفتن از ارزشهای انسانی و اخلاقی سخن هزلی بیش نیست.
ما فرسنگها از انسانیت فاصله گرفتیم وقتی که قدممان ،قلممان،کلاممان و هر آنچه تحت عنوان ارزشهای انسانی از آن حرف میزنیم نه با نیت خدمت به خلق الله و رضایت خداوند بلکه برای رسیدن به مطامع و منافع دنیوی و فردی است.
و چه زیبا سروده اند حضرت مولانا که:
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آنک یافت مینشود آنم آرزوست
امیر محبی فر ۹فروردین ۹۸