ذبیح جلیلی
ورزش دو و میدانی مادر همه ورزشهاست، ورزش مدال آوری که به آن اهمیت
نمیدهیم. در سالهای 85 و 86 تیم جوانان دو و میدانی یزد ورزشکارانی را به
ورزش کشور معرفی کرد و بزرگان این ورزش اعتقاد داشتند آینده درخشانی برای
دو و میدانی یزد در پیش است. تیمیکه بدون امکانات سکوهای قهرمانی کشوری
را از آن خود میکرد ولی به دلیلی که روشن نشد آن ورزشکاران در سنین جوانی
ورزش را رها کردند و تیمیکه همه به آن امید داشتند به مرور افت کرد.
همشهری برای بررسی این موضوع با «محمدعلیزنجیریان»، مربی و سرپرست آن
سالهای تیم دو و میدانی یزد، گفتوگویی داشته است که در زیر میخوانید:
-
از حدود 10 سال پیش، اتفاقات خوبی برای دو و میدانی استان افتاد، به نظر شما دلیل این موضوع چه بود؟
در آن سالها «علی کفاشیان» رئیس فدراسیون دو و میدانی بود. وی مدیر
شایستهای بود، چراکه خودش از جنس این ورزش بود و از پایه دو و میدانی را
تقویت کرد. آقای کفاشیان به من گفت چه کمبود خاصی در استان در این زمینه
وجود دارد؟! که در پاسخ گفته شد، در مرحله اول پیست دو و میدانی ورزشگاه
نصیری نیاز به پوشش تارتان دارد و دوم اینکه بهتر است چند مسابقه کشوری در
یزد برگزار شود. خوشبختانه به هر دو خواسته ما عمل کردند. قبل از آن نیز
ما ورزشکاران خوبی در اختیار داشتیم که در سالهای 80 تا 85 در کانون
توحید، کوچه حنا، در زمین خاکی تمرین میکردیم. پس به این نتیجه میرسیم که
از نظر امکانات وضعیت خوبی نداشتیم ولی همیشه بالای 100ورزشکار در کانون
در 3سئانس تمرین میکردند. طی چندین سال و با همت رئیس فدراسیون وقت،
تقریبا امکانات قابل قبولی در مجموعه نصیری مهیا شد. همچنین منتظر جهش ورزش
دو و میدانی بودیم چون ورزشکان این رشته از جمله «مجتبی فتح آبادی»،
«مرتضی زارع»، «وحید زنجیریان» در مجموعه توحید بدون امکانات، روی آسفالت و
در زمین خاکی به سکوهای کشوری رسیده بودند. همچنین تعداد زیادی از
ورزشکاران معلول و ناشنوای استان با انرژی پا به مسابقات میگذاشتند و مدال
میگرفتند. «علی سخایی» با همین امکانات نفر دوم آسیا شده بود. مطمئن
بودم با فراهم شدن تمام سخت افزارها، حداقل در آینده 10نفر در تیم ملی
داریم.
-
چه اتفاقی افتاد که شما مربیگری را رها کردید؟
وقتی دیدم جای کار نیست، مربی گری را رها کردم؛ یعنی حرفهایی زده شد که
باید میرفتم. بعد از 50سال زحمت کشیدن برای این ورزش، دوستانی دوست
نداشتند به این کار ادامه دهم؛ آنها دیدند که چگونه شبانهروز با همت
ورزشکاران، پیست دو و میدانی را تارتان و خط کشی کردیم. وقتی رفتم حتی یک
نفر نیامد بگوید که کجا رفتی؟! چرا رفتی؟! مسئولین اداره هم خبری از من
نگرفتند که لااقل اگر نیستم دلایل آن را نیز به آنها بگویم. در آن مدت عصا
به دست خیلیها دادم ولی همان عصا را پشت پای خودم زدند. اکنون ذهنم درگیر
این موضوع است که در حال حاضر که این پیست، با این کیفیت وجود دارد چرا
کسی قدر آن را نمیداند. الان هم تعدادی از بچهها آمدند و درخواست کردند
که دوباره برگردم ولی میل به این کار ندارم. در این 4 سال چند کلاس دو و
میدانی برای بانوان برگزار کردهام که امیدوارم در بلندمدت تاثیر خوبی
داشته باشد.
-
همه اعتقاد داشتند تیمیکه با شما و «وحید زنجیریان» تمرین میکرد
آیندهدار است، چه شد که آن جوانان یک به یک دو و میدانی را رها کردند؟
زمانی که حضور داشتم با اعضای تیم دوست بودم، با هم میخندیدیم، سر تمرین
جدی ورزش میکردیم. همچنین همیشه مدعی مدال بودیم. بعضی وقتها آنقدر
بچهها خوب نتیجه میگرفتند که مسئولین مسابقات میگفتند ورزشکاران شما
دوپینگ کردهاند. وقتی میگفتم ما یزدیها تازه اسم دوپینگ را شنیدهایم
باورشان نمیشد. ورزشکارانی که با ما کار میکردند دلسرد شدند؛ تعدادی
تشکیل خانواده دادند. چند نفر هم که من از آنها خبر دارم، دانشگاه را به
ورزش حرفهای ترجیح دادند. موضوع دیگری که فقط شنیده ام این است که وقتی من
از دو و میدانی رفتم، بعضی ورزشکاران به داروهایی نیروزا روآوردهاند و
بعد از آن به دلیل مشکلاتی که این داروها در بلند مدت ایجاد میکند، ورزش
را ادامه ندادهاند.
-
ورزش دو و میدانی را از چه سنی آغاز کردید؟
از کودکی ژیمناست بودم و معتقدم دو و میدانی و ژیمناستیک به نحوی مکمل
یکدیگر و مادر ورزشها هستند. مدرسه امیرکبیر که میرفتم همراه ژیمناستیک
در مسابقات دو مدارس استان نیز شرکت میکردم و مرحوم «امیر حسینی» مربی من
بود. وقتی دانشآموز بودم، درس ورزش جدی بود یعنی ما دنبال بازی نبودیم.
آقای حسینی برای تمرین دادن ما به مدرسه میآمد. مدارس حداقل 30 ورزشکار
اسم و رسمدار در تمام رشتههای ورزشی داشتند، در صورتی که امکانات زیادی
در اختیار نداشتیم. به نظر من ورزش همیشه مهم بوده ولی روش مدیریت تاثیر
گذار است. این را هم باید بگویم که آن موقع دغدغههای زندگی کمتر بود وقتی
ورزش میکردیم همه ناراحتی را کنار میگذاشتیم. هیچ وقت کمتر از 50 نفر
نبودیم.
-
اولین تیم دو و میدانی که شما مربی آن بودید در چه سالی به مسابقات اعزام
شد؟ در آن سالها چگونه استعدادهای دوو میدانی را شناسایی میکردید؟
اولین گروهی که به عنوان اولین تیم دو و میدانی یزد به مسابقات اعزام کردم
سال 1350 بود. بیشتر ورزشکاران این رشته ورزشی را از مدارس شناسایی و جذب
میکردم؛ چراکه اعتقاد دارم که 10سال پیش ورزشکاران زیادی به این ورزش جذب
میشدند، ولی در حال حاضر این شوق را حتی در ورزشکارانی که در این رشته
ورزش میکنند، نمیتوان دید. معتقدم ورزشکار باید دلگرم باشد و دلگرمیگاهی
با حرف زدن و مشاوره به وجود میآید.