در روزهایی که اصلاحطلبان به واسطه اتفاقات سال 88 در انزوا به سر میبردند، بخشی از اصولگرایان که به تندروها معروف بودند، جبههای را تشکیل دادند تا خط خود را از سایر اصولگرایان جدا کنند. شاید تصور حذف اصلاحطلبان از عرصه رسمی قدرت، آنان را به این فکر واداشته بود که در نبود رقیب، از جریان اصولگرایی منشعب شوند و خود را به عنوان طیفی جدید به جامعه معرفی کنند. "جبهه پایداری" را جمعی از طرفداران دولت سابق، که پیش از آن در "رایحه خوش خدمت" گرد هم آمده بودند، تشکیل دادند. آخرین روزهای حضور احمدینژاد در قدرت یا انحراف او از مسیر قبلی؛ هر چه بود بخشی از طرفدارانش به ظاهر راه خود را از او جدا کردند تا به زعم دبیر سابق جبهه پایداری در قزوین، بر صراط مستقیم پایدار بمانند. حجتالاسلام علی عباسی، معاونت تهذیب حوزه علمیه قزوین و دبیر سابق جبهه پایداری استان است که دو ماهی ست به دلیل آنچه مشغله میخواند، از دبیری جبهه پایداری استعفا داده است. هر چند که این استعفایش معنای خروج از پایداری را نمیدهد. او در گفتگو با ما از دلایل تشکیل جبهه پایداری و چرایی اختلاف آن با سایر اصولگرایان میگوید. عباسی یکی از گزینههای احتمالی برای انتخابات مجلس خبرگان است؛ او این احتمال را رد نمیکند، اما بر احتمالی بودنش تاکید دارد. دبیر سابق جبهه پایداری قزوین در بخشی از این گفتگو اظهاراتی درباره جریان اصلاحطلبی به زبان میآورد که شاید شنیدن آن برای بعضی دور از انتظار باشد؛ آنجا که عباسی بر خلاف برخی از اصولگرایان که مدعی مُردن جریان اصلاحطلبی هستند، اصلاحطلبان را بخشی از نیروهای سیاسی در کشور میداند که طرفداران زیادی در جامعه دارند و تلاش برای حذف آن نیز بینتیجه است.
¢ جبهه پایداری از سال 90 به طور رسمی آغاز به کار کرد. چه دلیلی باعث شد تا جبهه پایداری از دل اصولگرایی تشکیل شود؟
ـ جبهه پایداری در حقیقت تغییر شکل یافته رایحه خوش خدمت بود. در زمان دولت نهم و دهم طرفداران دولت آقای احمدینژاد گروهی را به اسم رایحه خوش خدمت تشکیل دادند. بعد از گذشت چند سال که به دو سال آخر دولت آقای احمدینژاد برمیگردد، با توجه به رویکرد منفی که آن دولت پیدا کرد و موجب دلخوری متدینین و طرفداران خود شد، طرفداران دولت یک رویکرد جدیدی پیدا کردند و گفتند دیگر نمیخواهند با آن اسم ادامه فعالیت بدهیم. به خاطر اینکه آن اسم در واقع تحت عنوان حامیان دولت احمدینژاد شناخته شده بود. اینها گفتند قصد دارند با رویکرد جدیدی ادامه فعالیت دهند و در راهشان پایدار بمانند؛ چرا که ادعا این بود آن دولت نتوانست تا آخر بر صراط مستقیم باقی بماند، از این جهت میخواهیم جبههای را تشکیل دهیم که در آن روش درست پایدار بماند. از این رو بود که تشکیلات جدیدی را تشکیل دادند و نام آن را جبهه پایداری گذاشتند. از وزارت کشور هم مجوز گرفتند و در حال حاضر هم به عنوان حزبی رسمی و شناخته شده فعالیتهایی را در قالب اصولگرایی انجام میدهند.
¢ در واقع جبهه پایداری، طرفداران دولت آقای احمدینژاد منهای مشایی است؟
ـ نه اینطور نیست، جبهه پایداری با رویکرد جدید خود از آقای احمدینژاد عبور کرد. بالاخره آقای مشایی دیدگاههای خاصی داشت، آقای احمدینژاد هم جذب آن شد و بعد از آن هم فاصله نگرفت. از این جهت ما نمیتوانیم زیاد بین آقای احمدینژاد و مشایی تفکیک قائل شویم. زمانی میشد تفکیک قائل شد که ایشان از مشایی فاصله میگرفت که این اتفاق رخ نداده است.
¢ جبهه پایداری خود را در جریان اصولگرایی تعریف میکند. اما اختلاف دیدگاه جدی میان آن با سایر گروههای اصولگرا وجود دارد. این اختلافات در چیست؟
ـ وجه تمایز جبهه پایداری با سایر اصولگرایان بیشتر در سلایق است. یعنی سایر جبهههای اصولگرایی هم با یکدیگر نظرات و سلایق واحدی ندارند. این هم طبیعی است، حتی دو نفر هم سلیقههای یکسانی ندارند چه برسد به یک جبهه با جبههای دیگر. با این حال همه گروههای اصولگرا، ولایتمدار هستند و در خط صحیح انقلاب حرکت میکنند. میتوان گفت این تفاوتها در منشا و ترکیب شورای مرکزی جبههها و گروهها هم است.
¢ سلیقه جبهه پایداری چیست که سایر اصولگرایان آن را قبول ندارند؟
ـ همانطور که عرض کردم بیشتر به دلیل تفاوت در نفرات شورای مرکزی آنها است. شورای مرکزی جبهه پایداری که در تهران مستقر است، دبیر کل آن حجتالاسلام آقا تهرانی است و ایشان هم از شاگردان آیتا... مصباح یزدی است. آیتا... مصابح یزدی هم از فرهیختگان و مجتهدین بزرگوار هستند. ایشان دیدگاههای خوبی دارند و دانشمند هستند و موسسهای را در قم با عنوان "امام خمینی(ره)" تاسیس کردند که تفکری را پیگیری میکند. ممکن است جبهههای دیگر اصولگرایی سر منشاشان اینقدر قوی نباشد. یعنی در سطح پایینتری باشد و به علمای بزرگ منتسب نباشند. تفاوتها از اینجا ناشی میشود. شورای مرکزی جبهه پایداری بارها ابراز کرده که میخواهد از مرجعیت و علمای بزرگ تفکرمان را بگیرد. یعنی اگر تفکر ما، تفکر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری است، مفسر آن علمای بزرگی همچون آیتا... مصباح یزدی و علمایی مانند ایشان هستند. بیشتر میخواهند سابقهشان فرهنگی باشد تا سیاسی. بعضی از گروهها هستند که از ابتدا سیاسی متولد شدهاند و همانطور هم ادامه پیدا میکنند. این هم ارزشمند است، اما رنگ و لعاب سیاسی در آنها بیشتر مسایل عقیدتی و فرهنگی است. جبهه پایداری اعتقاد دارد باید گفتمان قویتری داشته باشد و میگوید گفتمان امام و رهبری برای ما ارزش بیشتری دارد و میخواهیم در آن خط حرکت کنیم.
¢ برخی اعتقاد دارند جبهه پایداری تشکیل شد، چرا که برخی از اصولگرایان بعد از اتفاقات سال 88 گمان میکردند اصلاحطلبان را کنار زدهاند و دیگر خطری از این بابت آنها را تهدید نمیکند. با این شرایط بهتر است جبههای را تشکیل دهیم تا دوگانه فکری در عرصه سیاست از بین نرود؟
ـ نه، این دیدگاه را بنده قبول ندارم. اگر اینطور بود که بایستی جبهه اصولگرایی همه در پایداری خلاصه شود. در حالی که جبهه پایداری بخشی از اصولگرایان را تشکیل میدهد.
¢ منظورم این بود که بخشی از اصولگرایان که در رایحه خوش خدمت بودند به این تفکر رسیدند که اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند به عرصه قدرت بازگردند و بهتر است رقابت در خود جریان اصولگرایی ایجاد شود و از این سو جبهه جدیدی را تشکیل دادند. جبههای که به قول خودشان شامل افراد "اصلح" باشد.
ـ قطعا هر کسی که جبههای را تشکیل میدهد به دنبال گزینههای اصلح است. جبهه پایداری در شکل قبلی که رایحه خوش خدمت بود، هم به دنبال اصلح میگشت. حالا در مصادیق ممکن است تفاوتهایی وجود داشته باشد. اینکه جبهه پایداری به دنبال اصلح است، در این شکی نیست. انسان کمالطلب است و گزینه درجه یک را رها نمیکند و به جای آن به گزینههای درجه دوم رو بیاورد. به اعتقاد بنده اصولگراها هیچگاه به این نتیجهای که شما گفتید، نرسیدند. ممکن است بعضی از شخصیتها اظهاراتی در این زمینه کرده باشند. اما به طور کلی اصولگراها میدانند دو تفکر اصلاحطلبی و اصولگرایی در جامعه وجود دارد. در این بین، در انتخابات گاهی اصولگرایان غلبه کردن و گاهی هم اصلاحطلبان. هر کدام از این دو جریان در جامعه طرفدارانی دارند و از این جهت نمیشود هیچ یک از آنها را حذف کرد. حذف کردن هم صحیح نیست، افراط در هیچکاری خوب نیست. درباره همه اصلاحطلبان هم نباید یک قضاوت داشته باشیم. در بحث اصلاحطلبی گاهی سران فتنه را مطرح میکنیم که آنها از نظر من از دایره نظام خارج شدهاند، ولی بقیه اصلاحطلبان که جزو عموم مردم به حساب میآیند، بخشی از جامعه هستند، رویکرد حذف، رویکرد درستی نیست و ما هم نمیتوانیم اینکار را انجام بدهیم. چرا که رای دادن به صورت آزاد است و کسی را نمیتوانیم مجبور کنیم به شخص یا گروه خاصی رای دهد. اصولگرایان هم باید اصلاحطلبان را در سطوحی که قابل جذب هستند، جذب کنند. اصلاحطلب و اصولگرا باید با همدیگر برادر باشند و دو دستگی ایجاد نشود. خیلی از اختلافات سلیقگی است درست نیست اصولگرایان و اصلاحطلبان علیه هم شمشیر بکشند.
¢ اولین تقابل پایداری با اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم بود که پایداری لیست جداگانهای داد. به اعتقاد شما این اقدام جبهه پایداری عاقلانه بود؟
ـ به صورت موردی این اتفاق مورد قبول است. ولی به طور کلی باید اتحاد بین جریان اصولگرایی پیگیری و برقرار شود. به طوری که امروز این اتفاق افتاده است. اینکه میگویم آن تصمیم ـ دادن لیست جدا از سوی پایداری ـ موردی بوده، برای این است که امروز با توجه به شرایط، هیچ یک از گروههای اصولگرایی دیگر به دنبال ارائه لیست جداگانه نیستند و در پی وحدت هستند. این وحدت هم سه ضلع پیدا کرده است که به اضلاع ثلاثه جبهه اصولگرایی معروف شده است. که متشکل از جبهه پایداری، ایثارگران و موتلفه است. بقیه گروههای اصولگرایی هم تابع یکی از این گروهها هستند. این اتفاق شاهد بر این است که جبهه پایداری و جبهه متحد دیگر نمیخواهند تک روی کنند.
¢ اما با توجه به اتفاقاتی که در چند سال اخیر رخ داده، برخی این موضوع را مطرح میکنند که جبهه پایداری با سایر اصولگرایان نمیتوانند در یک جبهه قرار گیرند.
ـ این ادعا دیگر صحیح نیست. چرا که در تهران، شورای مرکزی جبهه پایداری جلسات متعددی با سایر گروهها داشته است. در این جلسات دیدگاهها در حال نزدیک شدن است. از این رو، تصمیم دارند در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان نظر واحد داشته باشند. واقعیت این است که در گذر زمان و با رشد این گروهها، رویکردها تکاملی میشود و به این نتیجه میرسند که نباید تکروی کنند و باید در یک عنوان کلی زیر یک پرچم جمع شوند.
¢ چطور شد به این نتیجه رسیدند. چرا که پیش از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم علنا میگفتند نظرشان بر روی گزینه اصلح است و ائتلاف نخواهند کرد.
ـ آن چوبی که اصولگراها در انتخابات ریاست جمهوری خوردند باعث شد به سوی وحدت بروند(با خنده). در واقع به این نتیجه رسیدند که اگر اتحاد نباشد، قطعا شکست خواهند خورد. وقتی سران اصولگرا تکروی کردند و هر کسی عَلَمی را بلند کرد و تا آخر هم قصد وحدت نداشتند، باعث آن شد که رایها متفرق شود و ریزش پیدا کند. در حالی که اگر روی یک کاندیدا متحد میشدند، همانطور که طرف دیگر متحد شدند، به احتمال زیاد به پیروزی میرسیدند. این یک تجربه شد و انسان باید از این تجربیات درس بگیرد. به نظر میرسد انتخابات ریاست جمهوری تلنگری بود برای گروههای مختلف اصولگرایی که جبهه پایداری هم یکی از آنها به حساب میآید.
¢ با وجود این گفتههای شما، اختلاف میان دو طیف اصولگرایی را میتوانیم در مجلس ببینیم که خیلی شدید به نظر میآید. به نظر شما میتوان اسامی طیف معتدلین مانند آقای لاریجانی و هم فکرانشان را در کنار کاندیداهای پایداری قرار داد؟
ـ بله میتوانند، اینها مشترکات زیادی با یکدیگر دارند. یک لیستی که بسته میشود اینطور نیست که همه اعضا از یک گرایش خاص اصولگرایی باشند و بقیه هم زیر پوشش آنها قرار بگیرند. از این جهت، اشتراکات طیف آقای لاریجانی، حداد عادل و ... زیاد است و این هم بر سر مشترکات توافق میکنند.
¢ ممکن است جبهه پایداری به طور مثال در قزوین علاوه بر کاندیدایی که در لیست اصولگرایان قرار میگیرد، کاندیدای اختصاصی هم داشته باشد؟
ـ بله، امکان دارد، اما احتمالش ضعیف است.
¢ بسیاری مواضع جبهه پایداری را تند و افراطی میدانند. ارزیابی شما از این نگاه به جبهه پایداری چیست؟
ـ اگر تند بودن به معنای قاطعیت، شفافیت و صراحت است یا آن چیزی که ما فکر میکنیم به صلاح نظام است را به طور روشن بیان کنیم، جبهه پایداری تند است؛ اما اتهام تند بودن درست نیست. اگر هم غیر تند بودن به معنای تسامح و کوتاه آمدن از اصول باشد، آن غیر تند بودن هم درست نیست؛ آن سهلانگاری و سهلاندیشی است. از این جهت ما باید هر کدام از اینها را در جایگاه خودش تفسیر کنیم.
¢ رابطه جبهه پایداری با دیگر اصولگرایان در قزوین چگونه است. آیا اصولگرایان در قزوین شورا دارند و اگر دارند، جبهه پایداری در آن حضور دارد؟
ـ در جبهه متحد از هر یک از گروههای حاضر ـ موتلفه، پایداری و ایثارگران ـ دو نفر در جلسات شرکت میکنند.
¢ جبهه پایداری به تازگی اضافه شده یا قبلا هم حضور داشته است؟
ـ این ارتباط از قبل هم بوده است. اما اینکه به این تصمیم برسند که باید متحد باشند و تصمیم واحد بگیرند، بعد از انتخابات ریاست جمهوری انگیزه قویتری در این مورد پیدا کردند.
¢ به نظر میرسد جبهه پایداری برای انتخابات مجلس خبرگان از حوزه انتخابیه قزوین برنامه ویژهای دارد. حتی شنیده شده شما هم قصد کاندیداتوری برای انتخابات خبرگان دارید. این گمانهزنیها واقعیت دارد؟
ـ احتمال کاندیداتوری بنده برای انتخابات خبرگان از قزوین وجود دارد، اما قطعی نیست.
¢ امکان دارد شما کاندیدای اختصاصی جبهه پایداری برای انتخابات خبرگان از قزوین باشید؟
ـ درباره انتخابات خبرگان این گروهها به طور مشخص وارد نمیشوند، از قبل هم همین طور بوده است. این گروهها ـ جبهه متحد و پایداری ـ بیشتر برای انتخابات مجلس حساسیت دارند. دلیل آن هم این است که تنشهای سیاسی و یارگیریها بیشتر در سطح نمایندگان مجلس وجود دارد؛ وگرنه خبرگان بحث روحانیت و حوزههای علمیه است. بحث کاندیداهای انتخابات خبرگان بیشتر در سطح جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز مطرح میشود. از این جهت گروههای اصولگرایی خیلی روی این موضوع حساسیت ندارند و بر روی کاندیداهای انتخابات خبرگان بحث نمیکنند.
¢ به نظر میرسد این دوره از انتخابات خبرگان حساستر شده است و وارد بحث رقابت سیاسی هم شده است. اینکه مثلا در جریان اصولگرایی بحث حضور آقای عابدینی که امام جمعه هستند مطرح است، همینطور حضور آقای اسلامی و حتی ابوترابی. از طرف دیگر هم آقای تاکندی و گزینههای دیگری مطرح شدهاند.
ـ هنوز کاندیداهای انتخابات خبرگان مشخص نشدهاند. البته برخی گزینهها حضورشان مسلم است ولی در بعضی موارد هنوز گزینهها احتمالی هستند. بنده هم به عنوان کاندیدای احتمالی مطرح هستم و قطعی نشده است.
¢ اگر آقای عابدینی، ابوترابی و اسلامی کاندیدا شدند، شما هم حضور پیدا میکنید؟
ـ این فرض است، بنده در واقعیت تصمیمگیری میکنم. این شاید خیلی درست نباشد که روی فرض نظر بدهیم.
محمد غلامی